(حقوق) مستانف علیه، کسی که علیه او پژوهش خواهی (استیناف) داده شده است، مستانف علیه
appellee
(حقوق) مستانف علیه، کسی که علیه او پژوهش خواهی (استیناف) داده شده است، مستانف علیه
انگلیسی به فارسی
(حقوق) مستأنفعلیه، کسی که علیه او پژوهشخواهی داده شده است.
appellee، مستانف علیه
انگلیسی به انگلیسی
• defendant in an appeal (law)
دیکشنری تخصصی
[حقوق] پژوهش خوانده
جملات نمونه
1. The appellee will respond to the appellant's brief with its own legal arguments and interpretations of the facts from the record.
[ترجمه ترگمان]The به اختصار appellant با استدلال های قانونی خود و تفسیر حقایق از این پرونده واکنش نشان خواهند داد
[ترجمه گوگل]Appellee به خلاصه پرونده ارائه شده با استدلال قانونی خود و تفاسیر حقایق مربوط به رکورد پاسخ خواهد داد
[ترجمه گوگل]Appellee به خلاصه پرونده ارائه شده با استدلال قانونی خود و تفاسیر حقایق مربوط به رکورد پاسخ خواهد داد
2. Appellee (plaintiff in the first instance): Liquidating Group of Jiangnan Industrial Co., Ltd. of Hunchun City.
[ترجمه ترگمان]Appellee (شاکی در اولین نمونه): گروه Liquidating شرکت صنعتی Jiangnan، با مسئولیت محدود شهر Hunchun
[ترجمه گوگل]Appellee (شاکی در درجه اول): گروه انحلال شرکت صنعتی Jiangnan آموزشی ویبولیتین از Hunchun شهر
[ترجمه گوگل]Appellee (شاکی در درجه اول): گروه انحلال شرکت صنعتی Jiangnan آموزشی ویبولیتین از Hunchun شهر
3. Appellee personally served appellant's salesman with notice of the suit and mailed a copy of the notice to appellant's out-of-state headquarters.
[ترجمه ترگمان]Appellee شخصا به فروشنده appellant با توجه به کت و شلوار خدمت کرده و یک کپی از اعلامیه به دفتر خارج از ایالت ارسال کرده است
[ترجمه گوگل]Appellee شخصا به فروشنده متهم پرداخته و با اخطار به کت و شلوار و یک کپی از اخطار به ستاد خارج از کشور دادخواست ارسال کرد
[ترجمه گوگل]Appellee شخصا به فروشنده متهم پرداخته و با اخطار به کت و شلوار و یک کپی از اخطار به ستاد خارج از کشور دادخواست ارسال کرد
4. Failure by the appellee to submit a motion of defense shall not prevent the case from being adjudicated by the people's court.
[ترجمه ترگمان]عدم تمایل به ارایه یک حرکت دفاعی نباید مانع از adjudicated شدن توسط دادگاه توسط دادگاه شود
[ترجمه گوگل]عدم اجرای پرونده برای دفاع از پرونده، نباید از دادگاه محاکمه شود
[ترجمه گوگل]عدم اجرای پرونده برای دفاع از پرونده، نباید از دادگاه محاکمه شود
5. OVERVIEW: Appellee state sought to collect from appellant corporation a deficiency in the payment of contributions to the state unemployment compensation fund.
[ترجمه ترگمان]OVERVIEW: دولت Appellee بدنبال جمع آوری کسری از شرکت appellant در پرداخت غرامت به صندوق جبران بیکاری دولت بود
[ترجمه گوگل]نقد و بررسی: دولت Appellee به دنبال جمع آوری از شرکت اعتراض کمبود در پرداخت کمک به صندوق خسارت بیکاری دولت
[ترجمه گوگل]نقد و بررسی: دولت Appellee به دنبال جمع آوری از شرکت اعتراض کمبود در پرداخت کمک به صندوق خسارت بیکاری دولت
6. All rent has been timely paid by appellee and the property has been used in compliance with the lease continuously since 195
[ترجمه ترگمان]تمام اجاره به موقع توسط appellee پرداخت شده است و از سال ۱۹۵ به بعد این اجاره به طور پیوسته مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تمام اجاره به موقع پرداخت شده توسط appellee و ملک شده است با توجه به اجاره به طور مداوم از سال 195 استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تمام اجاره به موقع پرداخت شده توسط appellee و ملک شده است با توجه به اجاره به طور مداوم از سال 195 استفاده می شود
7. At present, in investigate and prosecute graft, corrupt, appropriating public funds this task sin cause, the circumstance of the appellee withdraw a confession is more outstanding.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، در تحقیق و پی گرد قانونی، فساد، ضبط اموال عمومی در این کار گناه کار، شرایط of پس از اعتراف برجسته است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در تحقیق و محاکمه جریمه، فاسد، تخصیص بودجه عمومی این وظیفه گناه ایجاد می کند، شرایط اعترافات اعترافات برجسته تر است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در تحقیق و محاکمه جریمه، فاسد، تخصیص بودجه عمومی این وظیفه گناه ایجاد می کند، شرایط اعترافات اعترافات برجسته تر است
8. Incidental appeal refers to the special appeal instituted by the appellee who is attached to the procedure for appeal, after one party(to a lawsuit)appealing to a higher court.
[ترجمه ترگمان]درخواست تجدید نظر به این درخواست ویژه که توسط the که به روند درخواست استیناف ضمیمه شده است، پس از یک حزب (به طرح دعوی)که به دادگاه عالی ارجاع شده است، اشاره دارد
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر به درخواست تجدید نظر شده توسط پلیس که به پرونده درخواست تجدیدنظر متصل است، اشاره می کند، پس از یک طرف (برای دعوی قضایی) درخواست تجدید نظر در دادگاه عالی
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر به درخواست تجدید نظر شده توسط پلیس که به پرونده درخواست تجدیدنظر متصل است، اشاره می کند، پس از یک طرف (برای دعوی قضایی) درخواست تجدید نظر در دادگاه عالی
9. The attorney for the appealing party (the appellant) and the attorney for the party who won in the lower court (the appellee) file briefs, or written arguments, with the court of appeals.
[ترجمه ترگمان]وکیل حزب جذاب (the)و وکیل حزبی که در دادگاه بدوی (دادگاه استیناف)برنده شدند، به دادگاه استیناف و یا استدلالات کتبی رسیدگی کردند
[ترجمه گوگل]وکیل دادگستری (اعتراض کننده) و وکیل دادگستری که در دادگاه پایینتر (appellee) پرونده یا استدلال نوشته شده را با دادگاه تجدیدنظر به دست آورد
[ترجمه گوگل]وکیل دادگستری (اعتراض کننده) و وکیل دادگستری که در دادگاه پایینتر (appellee) پرونده یا استدلال نوشته شده را با دادگاه تجدیدنظر به دست آورد
10. We represent either the appellant ( the appealing party ) or the appellee ( the responding party ) .
[ترجمه ترگمان]ما نماینده یا the (حزب جذاب)یا appellee (گروه پاسخگویی)هستیم
[ترجمه گوگل]ما نماینده یا نماینده (حزب جذاب) یا نماینده (حزب پاسخ دهنده) نمایندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما نماینده یا نماینده (حزب جذاب) یا نماینده (حزب پاسخ دهنده) نمایندگی می کنیم
11. The party that appeals is known as the" appellant"; the other party is the" appellee.
[ترجمه ترگمان]حزبی که appeals نامیده می شود به عنوان \"appellant\" شناخته می شود؛ طرف دیگر \"appellee\" است
[ترجمه گوگل]حزب که تجدید نظر می شود به عنوان 'متهمین' شناخته می شود؛ حزب دیگر 'آپللی' است
[ترجمه گوگل]حزب که تجدید نظر می شود به عنوان 'متهمین' شناخته می شود؛ حزب دیگر 'آپللی' است
12. The responsibility of proving deficiency of transgression recognizing is in the appellee.
[ترجمه ترگمان]مسیولیت اثبات کمبود تخلف به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]مسئولیت اثبات کمبود تجاوز به رسمیت شناختن در پرونده است
[ترجمه گوگل]مسئولیت اثبات کمبود تجاوز به رسمیت شناختن در پرونده است
13. OUTCOME: Judgment affirming the denial of appellant corporation's motion to dismiss an order and notice of assessment of delinquent contributions entered by appellee state was affirmed.
[ترجمه ترگمان]OUTCOME: داوری با تایید حرکت شرکت appellant برای رد یک دستور و توجه به ارزیابی عملکرد delinquent وارد شده توسط دولت appellee تایید شد
[ترجمه گوگل]نتیجه: حکم تأیید انکار شرکت سهامی دهنده برای رد کردن سفارش و اطلاع از ارزیابی سهمیه های جرایم وارد شده توسط دولت اپللی تایید شد
[ترجمه گوگل]نتیجه: حکم تأیید انکار شرکت سهامی دهنده برای رد کردن سفارش و اطلاع از ارزیابی سهمیه های جرایم وارد شده توسط دولت اپللی تایید شد
14. On appeal, the appealing party is usually referred to as appellant, and the winning party at trial is called the appellee.
[ترجمه ترگمان]در درخواست استیناف، معمولا حزب جذاب به عنوان appellant شناخته می شود و حزب برنده در دادگاه the نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در تقاضای تجدید نظر، حزب جذاب معمولا به عنوان وکیل نامیده می شود، و حزب برنده در دادگاه نامیده می شود appellee
[ترجمه گوگل]در تقاضای تجدید نظر، حزب جذاب معمولا به عنوان وکیل نامیده می شود، و حزب برنده در دادگاه نامیده می شود appellee
کلمات دیگر: