(مجرم را به کشور یا ایالتی که علیه او ادعا دارد تسلیم کردن) بزهکار دادن، بازدادن، مجرم مسترد کردن، مقصرین را پس دادن، مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
(مجرم را به کشور یا ایالتی که علیه او ادعا دارد تسلیم کردن) بزهکار دادن، بازدادن، مجرم مسترد کردن، مقصرین را پس دادن، مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
انگلیسی به فارسی
مقصرین را پس دادن، مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
انگلیسی به انگلیسی
• hand over to another nation or judicial authority (i.e. a fugitive, criminal, etc.)
if someone is extradited, they are officially sent back to their own country to be tried for a crime that they have been accused of; a formal word.
if someone is extradited, they are officially sent back to their own country to be tried for a crime that they have been accused of; a formal word.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extradites, extraditing, extradited
حالات: extradites, extraditing, extradited
• : تعریف: to transfer (a fugitive) from one state or jurisdiction to another in which he or she is to be tried or imprisoned.
دیکشنری تخصصی
[حقوق] مسترد کردن (مجرم)، برگرداندن
مترادف و متضاد
send to another place by force
Synonyms: abandon, apprehend, arrest, bring to justice, bring to trial, deliver, give up, release, surrender
جملات نمونه
1. the brazillian police is refusing to extradite a man who is accused of murder in england
پلیس برزیل از استرداد مردی که در انگلیس متهم به قتل است خودداری می کند.
2. The British government attempted to extradite the suspects from Belgium.
[ترجمه ترگمان]دولت انگلیس تلاش کرد تا این مظنونین را از بلژیک مسترد کند
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا تلاش کرد مظنونین را از بلژیک صادر کند
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا تلاش کرد مظنونین را از بلژیک صادر کند
3. The authorities refused to extradite him.
[ترجمه ترگمان]مقامات از استرداد وی خودداری کردند
[ترجمه گوگل]مقامات او را مجبور به اخراج نمودند
[ترجمه گوگل]مقامات او را مجبور به اخراج نمودند
4. The Spanish police have refused to extradite a man wanted for a bank robbery in France.
[ترجمه ترگمان]پلیس اسپانیا از استرداد مردی که خواهان سرقت بانک در فرانسه است خودداری کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس اسپانیا از اخراج مردی که برای سرقت بانکی در فرانسه خواسته است صادر کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس اسپانیا از اخراج مردی که برای سرقت بانکی در فرانسه خواسته است صادر کرده است
5. The police arranged to extradite the murderer from the island state.
[ترجمه ترگمان]پلیس ترتیبی داد که قاتل رو از ایالت جزیره پس بده
[ترجمه گوگل]پلیس قصد دارد قاتل را از دولت جزیره صادر کند
[ترجمه گوگل]پلیس قصد دارد قاتل را از دولت جزیره صادر کند
6. It is under no obligation to extradite the two suspects.
[ترجمه ترگمان]هیچ تعهدی برای استرداد این دو مظنون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی برای اخذ دو مظنون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی برای اخذ دو مظنون وجود ندارد
7. On Monday Switzerland refused to extradite director Roman Polanski to California for sentencing on a 30-year-old sex crime because of potential technical faults in the US request for extradition.
[ترجمه ترگمان]در روز دوشنبه سوییس از استرداد director رومن Polanski به کالیفرنیا برای محکومیت یک جرم جنسی ۳۰ ساله به دلیل اشتباه ات فنی بالقوه در درخواست ایالات متحده برای استرداد وی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]در روز دوشنبه سوئیس حاضر به اخراج مدیر رومان پولانسکی به کالیفرنیا برای محکوم کردن جرایم جنسی 30 ساله به علت گسل های احتمالی فنی در درخواست ایالات متحده برای استرداد نشد
[ترجمه گوگل]در روز دوشنبه سوئیس حاضر به اخراج مدیر رومان پولانسکی به کالیفرنیا برای محکوم کردن جرایم جنسی 30 ساله به علت گسل های احتمالی فنی در درخواست ایالات متحده برای استرداد نشد
8. The police arranged to extradite the jewel thief from the island state.
[ترجمه ترگمان]پلیس ترتیبی داد که دزد جواهر را از وضعیت جزیره تحویل دهد
[ترجمه گوگل]پلیس مرتکب جادوگری دزدی از دولت جزیره شد
[ترجمه گوگل]پلیس مرتکب جادوگری دزدی از دولت جزیره شد
9. The court refused to extradite political refugees.
[ترجمه ترگمان]دادگاه از استرداد پناهندگان سیاسی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه اخراج پناهندگان سیاسی را رد کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه اخراج پناهندگان سیاسی را رد کرد
10. They refused to extradite the hijackers to the U. S.
[ترجمه ترگمان]آن ها از استرداد ربایندگان به ایالات متحده امتناع کردند اس
[ترجمه گوگل]آنها از اخراج اسلحه به U S
[ترجمه گوگل]آنها از اخراج اسلحه به U S
11. We will not extradite him to the United States.
[ترجمه ترگمان]ما او را به آمریکا مسترد نخواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما او را به ایالات متحده تحویل نمی دهیم
[ترجمه گوگل]ما او را به ایالات متحده تحویل نمی دهیم
12. The police extradite the murderer from the island state.
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل رو از ایالت جزیره پس داده
[ترجمه گوگل]پلیس قاتل را از دولت جزیره صادر می کند
[ترجمه گوگل]پلیس قاتل را از دولت جزیره صادر می کند
13. At the same time the government has offered reduced sentences and a promise not to extradite traffickers who surrender and confess.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، دولت محکومیت خود را کاهش داد و قول داد که قاچاقچیان را تحویل ندهد که تسلیم شوند و اعتراف کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال دولت کاهش یافته و وعده داده است که قاچاقچیانی را که تسلیم و اعتراف می کنند، صادر نمی کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال دولت کاهش یافته و وعده داده است که قاچاقچیانی را که تسلیم و اعتراف می کنند، صادر نمی کنند
14. Meanwhile police here are liaising with Interpol and taking legal advice on whether they can extradite Mrs Hilali.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، پلیس در اینجا با اینترپل هم کاری می کند و در مورد اینکه آیا آن ها می توانند خانم هلالی را مسترد کنند، مشاوره حقوقی می گیرند
[ترجمه گوگل]در همین حال پلیس در اینجا با اینترپل همکاری می کند و مشاوره قانونی در مورد این که آیا می تواند خانم هلالی را صادر کند یا خیر
[ترجمه گوگل]در همین حال پلیس در اینجا با اینترپل همکاری می کند و مشاوره قانونی در مورد این که آیا می تواند خانم هلالی را صادر کند یا خیر
The Brazillian police is refusing to extradite a man who is accused of murder in England.
پلیس برزیل از رد خواستهی مردی که در انگلیس متهم به قتل است، خودداری میکند.
پیشنهاد کاربران
بازپس دادن، مسترد کردن
واگذاشتن، رها کردن، ول کردن
استرداد
hand over ( a person accused or convicted of a crime ) to the jurisdiction of the foreign state in which the crime was committed.
تحویل دادن ( فردِ متهم یا محکوم به جُرم ) به حوزه قضایی کشور خارجی ای ( دیگری ) که آن فرد در آن مرتکب جرم شده است.
"Brazil refused to extradite him to Britain"
"برزیل استرداد او به بریتانیا را نپذیرفت"
hand over ( a person accused or convicted of a crime ) to the jurisdiction of the foreign state in which the crime was committed.
تحویل دادن ( فردِ متهم یا محکوم به جُرم ) به حوزه قضایی کشور خارجی ای ( دیگری ) که آن فرد در آن مرتکب جرم شده است.
"Brazil refused to extradite him to Britain"
"برزیل استرداد او به بریتانیا را نپذیرفت"
دست به دست کردن
دیپورت
کلمات دیگر: