کلمه جو
صفحه اصلی

contraband


معنی : قاچاق، کالای قاچاق، تجارت قاچاق یا ممنوع
معانی دیگر : گریزه، کالای ممنوعه، رجوع شود به: contraband of war، (دوران جنگ های داخلی امریکا) سیاهپوستی که از جنوب به شمال فرار کرده یا فرار داده شده بود

انگلیسی به فارسی

کالای قاچاق، تجارت قاچاق یا ممنوع، قاچاق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: goods banned by law from being imported or exported.

- After diplomatic ties with that country were broken off, all products made there became contraband in the U.S.
[ترجمه ترگمان] پس از روابط دیپلماتیک با این کشور، همه محصولات آن در آمریکا قاچاق شد
[ترجمه گوگل] پس از برقراری روابط دیپلماتیک با آن کشور، همه محصولات ساخته شده در این کشور، در ایالات متحده آمریکا مشغول به قاچاق شدند

(2) تعریف: goods smuggled into or out of a country.

- Customs officials searched their luggage for drugs and other contraband.
[ترجمه ترگمان] مقامات گمرک بار خود را برای مواد مخدر و کالاهای قاچاق دیگر بازرسی کردند
[ترجمه گوگل] مقامات گمرکی کالاهای خود را برای مواد مخدر و غیرقانونی دیگر جستجو کردند

(3) تعریف: the activity of smuggling.

- The animal dealers were arrested for contraband.
[ترجمه ترگمان] واسطه های حیوان به جرم قاچاق دستگیر شدند
[ترجمه گوگل] فروشندگان حیوانات برای قاچاق دستگیر شدند
صفت ( adjective )
• : تعریف: banned by law from being imported or exported.

- They had obtained several contraband guns.
[ترجمه ترگمان] چند تا تفنگ غیر مجاز به دست آورده بودند
[ترجمه گوگل] آنها چند اسلحه قاچاق را بدست آوردند

• smuggling, trafficking; smuggled goods
cannot be legally imported or exported
contraband refers to goods which are brought into or taken out of a country illegally in order to avoid taxation.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] (جنس) قاچاق، تجارت قاچاق، اجناس ممنوع از تولید یا تملک

مترادف و متضاد

قاچاق (اسم)
swindler, contraband, free trade

کالای قاچاق (اسم)
contraband

تجارت قاچاق یا ممنوع (اسم)
contraband

black-market; unlawful


Synonyms: banned, bootleg, bootlegged, disapproved, excluded, forbidden, hot, illegal, illicit, interdicted, prohibited, proscribed, shut out, smuggled, taboo, unauthorized, verboten


Antonyms: allowed, lawful, legal, permitted


black-market production


Synonyms: bootlegging, counterfeiting, crime, dealing, goods, moonshine, piracy, plunder, poaching, rum-running, smuggling, stuff, swag, theft, trafficking, violation, wetbacking


Antonyms: legal goods


جملات نمونه

1. contraband cigarettes
سیگار قاچاق

2. the truck was full of contraband
کامیون پر از کالای قاچاق بود.

3. Most of the city markets were flooded with contraband goods.
[ترجمه ترگمان]بیشتر بازارهای شهر پر از کالاهای قاچاق بودند
[ترجمه گوگل]اکثر بازارهای شهر با کالاهای غیرقانونی فرو ریخته شدند

4. The customs officials confiscated the contraband.
[ترجمه ترگمان]ماموران گمرک کالاهای قاچاق را توقیف کردند
[ترجمه گوگل]مقامات گمرک این قاچاق را مصادره کردند

5. The lorry contained thousands of pounds worth of contraband.
[ترجمه ترگمان]این کامیون حاوی هزاران پوند کالای قاچاق بود
[ترجمه گوگل]کامیون شامل هزاران پوند بودجه غیرقانونی بود

6. Contraband goods were found in the storehouse of the hotel.
[ترجمه ترگمان]کالاهای Contraband در انبار هتل پیدا شدند
[ترجمه گوگل]مقابله با مواد مخدر در انبار هتل یافت شد

7. Then there was the contraband literature which constituted research.
[ترجمه ترگمان]سپس ادبیات قاچاق به وجود آمد که تحقیقات را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]سپس ادبیات جعلی بود که پژوهش را تشکیل داد

8. So far the contraband is low-grade stuff from industrial sources, not weapon-grade materials.
[ترجمه ترگمان]تا کنون کالاهای قاچاق مواد با درجه پایین از منابع صنعتی هستند، نه مواد با درجه سلاح
[ترجمه گوگل]تا کنون این قاچاق مواد کمهزینه از منابع صنعتی است، نه مواد سلاح

9. The bikes were, technically, contraband, but the border guards turned a blind eye.
[ترجمه ترگمان]این موتورها، از لحاظ فنی و قاچاق مواد مخدر بودند، اما نگهبانان مرزی چشم کور داشتند
[ترجمه گوگل]دوچرخه ها، از لحاظ فنی، قاچاق بود، اما نگهبانان مرزی، چشم بسته بودند

10. X-ray technology, the machines, in scanning for contraband, produce a crude image of visitors' bodies without clothing.
[ترجمه ترگمان]فن آوری اشعه ایکس، ماشین ها، در بازرسی برای کالاهای قاچاق، تصویری خام از بدن بازدیدکنندگان را بدون لباس تولید می کنند
[ترجمه گوگل]تکنولوژی اشعه ایکس، ماشین ها، در اسکن کردن برای قاچاق، یک تصویر خام از بدن بازدید کنندگان بدون لباس تولید می کنند

11. Many Neapolitans earn their first lira selling contraband cigarettes in the city's mazeof alleys.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از Neapolitans اولین lira خود را در خیابان های mazeof شهر به فروش رساندند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ناپلئیتان اولین لورا را که سیگاری های قاچاق را در کوچه های مازئو شهر خریداری می کنند، می گیرند

12. People who smuggle contraband goods will be punished by the law.
[ترجمه ترگمان]افرادی که کالاهای قاچاق را قاچاق می کنند به وسیله قانون مجازات خواهند شد
[ترجمه گوگل]افرادی که قاچاق کالاهای قاچاق می شوند قانون مجازات می شوند

13. We stuffed our ankles with contraband until anyone seeing us might have imagined an outbreak of elephantiasis.
[ترجمه ترگمان]ما قوزک پایمان را با قاچاق پر کردیم تا اینکه کسی ما را ببیند
[ترجمه گوگل]ما مچ پا را با قاچاقچی پوشانده ایم تا هرکسی که ما را می بیند ممکن است تصادفی از ایلفانیستیس را تصور کند

14. The contraband ranges from garbage bags full of uprooted marijuana plants to glassine envelopes packed with heroin.
[ترجمه ترگمان]این کالاهای قاچاق از کیسه های زباله پر از کارخانه های ماری جوانا که از ریشه درآمده بودند تا پاکت های بسته بندی شده پر از هروئین را در خود جای دهند
[ترجمه گوگل]قاچاق کالا از کیسه های زباله پر از گیاهان ماری جوانا ریشه دار شده به پاکت های گلدوزی بسته بندی شده با هروئین

contraband cigarettes

سیگار قاچاق


The truck was full of contraband.

کامیون پر از کالای قاچاق بود.


پیشنهاد کاربران

قاچاق

کالای قاچاق
Illegally trafficked goods


کلمات دیگر: