1. Most people bequeath their property to their spouses and children.
[ترجمه ترگمان]اغلب مردم اموال خود را به همسران و فرزندان خود می سپارند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم اموال خود را به همسر و فرزندشان واگذار می کنند
2. It is true that colonialism did not bequeath much to Africa.
[ترجمه ترگمان]درست است که استعمار بیشتر به افریقا واگذار نکرد
[ترجمه گوگل]درست است که استعمارگرایی به آفریقا خیلی اهمیتی ندارد
3. I bequeath it now as a cure for many kinds of ugliness.
[ترجمه ترگمان]من آن را به عنوان یک درمان برای بسیاری از زشتی ها، می بخشم
[ترجمه گوگل]من آن را در حال حاضر به عنوان درمان برای بسیاری از انواع زودرنج
4. Bequeath your heirs a well-organized set of financial and personal records in a loose-leaf binder or computer program.
[ترجمه ترگمان]heirs یک مجموعه منظم از سوابق مالی و شخصی را در یک کلاسور یا برنامه کامپیوتری رها کنید
[ترجمه گوگل]وارثان خود را مجموعه ای به خوبی سازماندهی شده از سوابق مالی و شخصی در یک برنامه پیچیده برگ یا برنامه کامپیوتری
5. But we may also bequeath something light and beautiful, like a snail's shell.
[ترجمه ترگمان]اما ما همچنین ممکن است چیزی مانند صدف حلزون و حلزون (حلزون حلزون)به ارث بگذاریم
[ترجمه گوگل]اما ما همچنین می توانیم چیزی شبیه یک پوسته ی حلزون، نور و زیبا را پرچین کنیم
6. It will be better to bequeath it to him after my death, in my will.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ من، پس از مرگ من این نامه را به او واگذار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بهتر است پس از مرگ من، در اراده من، آن را به او واگذار کنم
7. He bequeath his share to his daughter.
[ترجمه ترگمان]سهم خودش رو به دخترش میده
[ترجمه گوگل]او سهم خود را به دخترش واگذار می کند
8. To him I bequeath my collar and leash and my overcoat and raincoat.
[ترجمه ترگمان]من یقه و قلاده و کت و بارانی خودم را به او می سپارم
[ترجمه گوگل]من او را یقه و کمربند و پالتو و بارانی خودم را به او تحمیل می کنم
9. I bequeath him this property to have and to hold.
[ترجمه ترگمان]من این ملک را به او می سپارم
[ترجمه گوگل]من او را به این اموال می دهم که برگردد و نگه دارد
10. Knowledge: Compensation costs should bequeath Housing Units may be owned?
[ترجمه ترگمان]دانش: هزینه های جبران باید به عنوان واحدهای مسکونی به ارث برده شود؟
[ترجمه گوگل]هزینه های جبران خسارت باید واحدهای مسکونی باشد
11. Adopt technical measure, a dactylogram that police discovered bequeath to go up in pane of tank truck car.
[ترجمه ترگمان]یک تدبیر فنی را به همراه داشته باشید، یک dactylogram که پلیس برای بالا رفتن در شیشه ماشین کامیون را کشف کرده است
[ترجمه گوگل]اقدام فنی را قبول کنید، یک دکلت لمبری که پلیس کشف کرد و مجبور به رفتن به داخل کانکتور کامیون تانک شد
12. I bequeath myself to the dirt to grow from the grass I love.
[ترجمه ترگمان]من خود را به خاک می سپارم که از the که دوست دارم رشد کنم
[ترجمه گوگل]من خودم را به خاک میسپارم تا از علفی که دوستش دارم رشد کنم
13. There is nothing of value I have to bequeath except my love and my faith.
[ترجمه ترگمان]هیچ ارزشی ندارد جز عشق و ایمان من
[ترجمه گوگل]به جز عشق من و ایمان من هیچ ارزشی ندارم که من مجبور کنم
14. She said if the world did not act conclusively now, it would only bequeath the problem to future generations.
[ترجمه ترگمان]او گفت که اگر دنیا در حال حاضر به طور قاطع عمل نکرده باشد، این مساله فقط مساله را به نسل های آینده واگذار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او گفت اگر جهان در حال حاضر به طور قطعی عمل نمی کند، این تنها مسئله را به نسل های آینده تحمیل می کند
15. Parents typically equate fairness with equality, seeking to evenly split the wealth they bequeath among their offspring.
[ترجمه ترگمان]والدین به طور معمول برابری را با برابری برابر می دانند و به دنبال تقسیم مساوی ثروت هستند که در بین فرزندان خود به ارث می برند
[ترجمه گوگل]والدین معمولا عدالت را با برابری برابر می شمارند، به دنبال تقسیم ثروت میان فرزندان خود می پردازند