(حقوق) خیانت در امانت، خیانت درقیومیت یاامانت
breach of trust
(حقوق) خیانت در امانت، خیانت درقیومیت یاامانت
انگلیسی به فارسی
(حقوق) خیانت در امانت
انگلیسی به انگلیسی
• betrayal of trust, breaking of someone's confidence (in you)
دیکشنری تخصصی
[حقوق] تخلف از شرایط عقد امانت، سوء استفاده امین از مال امانی، نقض امانت
جملات نمونه
1. Telling the story was a flagrant breach of trust.
[ترجمه ترگمان]گفتن داستان نقض آشکار اعتماد بود
[ترجمه گوگل]گفتن این داستان نقض آشکار اعتماد بود
[ترجمه گوگل]گفتن این داستان نقض آشکار اعتماد بود
2. They say any breach of trust has been offset by his attempts to set things right.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند هر گونه نقض اعتماد با تلاش او برای تنظیم امور جبران شده است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند هر گونه نقض اعتماد توسط تلاش های او برای درست کردن امور جبران شده است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند هر گونه نقض اعتماد توسط تلاش های او برای درست کردن امور جبران شده است
3. Such a breach of trust is not forgotten, seldom forgiven.
[ترجمه ترگمان]این نقض اعتماد به فراموشی سپرده نشده و به ندرت بخشیده می شود
[ترجمه گوگل]چنین نقصی از اعتماد فراموش نمی شود، به ندرت ببخشاید
[ترجمه گوگل]چنین نقصی از اعتماد فراموش نمی شود، به ندرت ببخشاید
4. A breach of trust can be active or passive.
[ترجمه ترگمان]نقض اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد
[ترجمه گوگل]نقص اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد
[ترجمه گوگل]نقص اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد
5. This was a serious breach of trust quite apart from the gravity of any offence.
[ترجمه ترگمان]این یک نقض جدی اعتماد به اعتماد بود که کاملا غیر از آن بود که نسبت به آن اهانت روا داشته باشد
[ترجمه گوگل]این نقض جدی اعتماد کاملا جدا از گرانی جرم است
[ترجمه گوگل]این نقض جدی اعتماد کاملا جدا از گرانی جرم است
6. Revealing the secret would be a breach of trust.
[ترجمه ترگمان]شاید این راز، نقض اعتماد باشه
[ترجمه گوگل]کشف این راز می تواند نقص اعتماد باشد
[ترجمه گوگل]کشف این راز می تواند نقص اعتماد باشد
7. Mister Kerviel was charged with breach of trust and illegal computer activity.
[ترجمه ترگمان]آقای \"Kerviel\" متهم به نقض اطمینان و سیستم های کامپیوتری غیر قانونی شده
[ترجمه گوگل]آقای کریمل متهم به نقض اعتماد و فعالیت های غیرقانونی رایانه بود
[ترجمه گوگل]آقای کریمل متهم به نقض اعتماد و فعالیت های غیرقانونی رایانه بود
8. We regard the publication of this information as a serious breach of trust.
[ترجمه ترگمان]ما انتشار این اطلاعات را نقض جدی اعتماد می دانیم
[ترجمه گوگل]ما انتشار این اطلاعات را نقض جدی اعتماد می دانیم
[ترجمه گوگل]ما انتشار این اطلاعات را نقض جدی اعتماد می دانیم
9. Civil servants who leak information are criticised by politicians for a breach of trust.
[ترجمه ترگمان]کارمندان دولت که اطلاعات را منتشر می کنند توسط سیاستمداران برای نقض اعتماد مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]کارمندان دولتی که اطلاعات را نابود می کنند، توسط سیاستمداران برای نقض اعتماد مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]کارمندان دولتی که اطلاعات را نابود می کنند، توسط سیاستمداران برای نقض اعتماد مورد انتقاد قرار می گیرند
10. She and the company's chairman, Weng You-ming, were being sued for breach of trust in the sale.
[ترجمه ترگمان]او و رئیس شرکت، Weng، شما، برای نقض اعتماد به فروش، شکایت شده بودند
[ترجمه گوگل]او و رییس شرکت Weng You-ming، برای نقض اعتماد در فروش شکایت کردند
[ترجمه گوگل]او و رییس شرکت Weng You-ming، برای نقض اعتماد در فروش شکایت کردند
11. He will be find liable If he assist a trustee a dishonest breach of trust.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است او را در صورتی که به یک نفوذ نادرست اعتماد به اعتماد نداشته باشد، پیدا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او مسئول خواهد بود در صورتی که او به یک وکیل اعتماد ناعادلانه کمک کند
[ترجمه گوگل]او مسئول خواهد بود در صورتی که او به یک وکیل اعتماد ناعادلانه کمک کند
12. The character of trustee ? ? civil compensation liability of breach of trust should be trot liability.
[ترجمه ترگمان]امین شخصیت امین؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟
[ترجمه گوگل]شخصیت وفادار؟ ؟ مسئولیت جبران خسارت مدنی از نقض اعتماد باید مسئولیت وظیفه باشد
[ترجمه گوگل]شخصیت وفادار؟ ؟ مسئولیت جبران خسارت مدنی از نقض اعتماد باید مسئولیت وظیفه باشد
13. In April he was charged with tax evasion and breach of trust.
[ترجمه ترگمان]در ماه آوریل او متهم به فرار از مالیات و نقض اعتماد شد
[ترجمه گوگل]او در ماه آوریل او را متهم به فرار مالیاتی و نقض اعتماد کرد
[ترجمه گوگل]او در ماه آوریل او را متهم به فرار مالیاتی و نقض اعتماد کرد
کلمات دیگر: