1. corporate bond
سند قرضه ی شرکتی
2. corporate debts
بدهی های شرکت(ها)
3. corporate income tax
مالیات بردرآمد شرکت (ها)
4. corporate responsibility
مسئولیت مشترک
5. The company is moving its corporate headquarters from New York to Houston.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دفتر مرکزی شرکت خود را از نیویورک به هوستون منتقل می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت دفتر مرکزی شرکت خود را از نیویورک به هیوستون می برد
6. The corporate giants try to drive down wages in order to make superprofits.
[ترجمه ترگمان]غول های شرکت ها تلاش می کنند تا دستمزدها را پایین بیاورند تا superprofits را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]غول های شرکت سعی دارند دستمزد خود را به منظور ایجاد سوپرپرداخت ها کاهش دهند
7. Increasingly, corporate clients are seeking to outsource the management of their facilities.
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، مشتریان شرکتی به دنبال برون سپاری مدیریت امکانات خود هستند
[ترجمه گوگل]مشتریان شرکت ها به طور مداوم در حال تلاش برای مدیریت منابع خود هستند
8. The hotel is used for corporate entertaining .
[ترجمه ثریا] از این هتل برای سرگرمی های گروهی بهره برداری می شود.
[ترجمه ترگمان]این هتل برای تفریحات تجاری مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هتل برای سرگرمی شرکت استفاده می شود
9. Corporate owners often find themselves strapped for cash to pay taxes.
[ترجمه ترگمان]مالکان شرکت ها اغلب خود را برای پرداخت مالیات بسته اند
[ترجمه گوگل]صاحبان شرکت ها اغلب خود را برای پرداخت پول نقد به پرداخت مالیات
10. Coincident interests with the corporate rich and political directorate are pointed out.
[ترجمه ثریا] منافع مشترک با هیات مدیره توانگر و سیاستمدارِ شرکت مورد توجه قرار گرفته است.
[ترجمه ترگمان]منافع coincident با مدیریت و مدیریت سیاسی شرکت ها به این موضوع اشاره شده است
[ترجمه گوگل]منافع متقابل با اداره امور غنی و سیاسی شرکتی اشاره شده است
11. A reduction in corporate tax should act as a stimulus to economic activity.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان محرکی برای فعالیت اقتصادی عمل کند
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات شرکت ها باید به عنوان یک محرک برای فعالیت اقتصادی عمل کند
12. The law applies to both individuals and corporate bodies.
[ترجمه ترگمان]این قانون هم برای افراد و هم افراد شرکت اعمال می شود
[ترجمه گوگل]این قانون به افراد و نهاد های شرکتی اعمال می شود
13. Corporate dress codes don't give workers much room for self-expression.
[ترجمه ترگمان]کده ای لباس شرکتی به کارگران فضای زیادی برای ابراز خود نمی دهند
[ترجمه گوگل]کدهای لباس شرکتی کارگران فرصت زیادی برای بیان خود ندارند
14. Corporate crime?committed by businesses?should not be confused with white-collar crime, which refers to the occupation of the perpetrator and may be directed against a business.
[ترجمه ترگمان]جرم شرکت؟ با کسب و کارها متعهد باشید؟ نباید با جرم یقه سفید اشتباه گرفته شود، که به شغل مجرم اشاره دارد و ممکن است علیه یک کسب وکار هدایت شود
[ترجمه گوگل]جرم و جنایت شرکتی متعهد شده توسط شرکت ها نباید با جرم یقه ی سفید اشتباه گرفته شود، که اشاره به اشغال مجرم است و ممکن است در برابر یک کسب و کار هدایت شود
15. Increased emphasis is now being placed on corporate image.
[ترجمه ترگمان]افزایش تاکید در حال حاضر بر روی تصویر شرکت قرار دارد
[ترجمه گوگل]اکنون تاکید بیشتر بر روی تصویر شرکت قرار می گیرد
16. The number of corporate bankruptcies climbed in August.
[ترجمه ترگمان]تعداد ورشکستگی سازمانی در ماه اوت بالا رفت
[ترجمه گوگل]تعداد ورشکستگی شرکت ها در ماه اوت افزایش یافت