1. this movie is an adaptation of blind owl
این فیلم اقتباسی است از بوف کور.
2. the human capacity for change and adaptation
ظرفیت بشر برای دگرگونی و تطبیق با محیط
3. the polar bear's white fur is a kind of adaptation
خز سفید خرس قطبی نوعی سازش با محیط است.
4. This is an adaptation of a novel for the scenario.
[ترجمه ترگمان]این یک اقتباس از یک رمان برای این سناریو است
[ترجمه گوگل]این سازگاری یک رمان برای سناریو است
5. The book described the adaptation of desert species to the hot conditions.
[ترجمه ترگمان]این کتاب اقتباس از گونه های صحرا را به شرایط گرم توصیف کرد
[ترجمه گوگل]این کتاب سازگاری گونه های بیابانی با شرایط گرم را توصیف کرد
6. They first paired up in the screen adaptation of 'Grease'.
[ترجمه ترگمان]آن ها ابتدا با سازگاری با گریس جفت شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای اولین بار در سازگاری روی صفحه نمایش 'Grease' قرار داده شدند
7. He's working on a screen adaptation of his latest novel.
[ترجمه ترگمان]او بر روی یک صفحه نمایش از آخرین رمان خود کار می کند
[ترجمه گوگل]او بر روی یک سازگاری صفحه از آخرین رمانش کار می کند
8. This adaptation perfectly captures the spirit of Kurt Vonnegut's novel.
[ترجمه ترگمان]این اقتباس کاملا روح رمان کورت Vonnegut را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]این سازگاری کاملا روحیه رمان کورت وونگوت را جذب می کند
9. Last year he starred in the film adaptation of Bill Cronshaw's best-selling novel.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته او در فیلم اقتباسی از رمان پرفروش بیل کر انشا بازی کرد
[ترجمه گوگل]سال گذشته او در اقتباس فیلم برترین فروش رمان بیل کرونشو فیلمبرداری کرد
10. Most living creatures are capable of adaptation when compelled to do so.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موجودات زنده وقتی مجبور می شوند این کار را بکنند، قادر به سازگاری هستند
[ترجمه گوگل]اکثر موجودات زنده قادر به انطباق زمانی که مجبور به انجام این کار هستند
11. It's a fairly loose adaptation of the novel.
[ترجمه ترگمان]این یک اقتباس نسبتا شل از رمان است
[ترجمه گوگل]این سازگاری نسبتا شل از رمان است
12. Fatigue and adaptation do not occur to this degree in patients with central lesions.
[ترجمه ترگمان]خستگی و سازگاری با این میزان در بیماران مبتلا به ضایعات مرکزی رخ نمی دهند
[ترجمه گوگل]خستگی و انطباق با این درجه در بیماران مبتلا به ضایعات مرکزی اتفاق نمی افتد
13. Explosive breeders also show a further adaptation to male competition - the development of enlarged nuptial pads on their hands.
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان با مواد منفجره نیز تطبیق بیشتری با رقابت مردان نشان می دهند - توسعه of های بزرگ در دستان آن ها
[ترجمه گوگل]پرورش دهنده های انفجاری همچنین انطباق بیشتری با رقابت های مردانه نشان می دهند - توسعه پد های زناشویی بزرگ بر روی دستانشان
14. Adaptation to a changing environment may be necessary as before to achieve traditional goals.
[ترجمه ترگمان]تطبیق با یک محیط در حال تغییر ممکن است برای رسیدن به اهداف سنتی لازم باشد
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به اهداف سنتی، سازگاری با محیط زیست تغییر می کند