کلمه جو
صفحه اصلی

lay up


1- ذخیره کردن، برای روز مبادا نگه داشتن 2- بستری بودن، بیمار بودن، دچار تاخیر کردن یا شدن، انبار یاجمع کردن، (بسکتبال) انداختن توپ در حلقه از نزدیک و با یک دست

انگلیسی به فارسی

انداختن توپ در حلقه از نزدیک و با یک دست (بسکتبال)


گذاشتن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن


انگلیسی به انگلیسی

• basketball move in which one throws the ball toward the basket using one hand (generally bouncing it off the backboard)
process of pressing layers of wood into plywood; assembly of layers of material and layers of adhesives to form a bonded material; layers of fabric upon which a pattern is attached before cutting

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] لایه گذاری، خواباندن مواد تقویت کننده بر روی قالب و کاربرد رزین بر روی آنها بوسیله دست یا دستگاه پاشش

مترادف و متضاد

hurt, incapacitate


Synonyms: beat up, confine, disable, harm, hospitalize, injure


Antonyms: heal, help


set aside, store


Synonyms: accumulate, amass, build up, bury, conserve, cumulate, garner, hide, hoard, keep, lay in, preserve, put away, roll up, salt away, save, spare, store up, treasure


Antonyms: squander, use, waste


جملات نمونه

1. The escaped prisoners lay up in a barn for a few weeks, until the search had been called off.
[ترجمه ترگمان]زندانیان فراری برای چند هفته در طویله دراز کشیده بودند، تا اینکه آن ها را صدا زدند
[ترجمه گوگل]زندانیان فراری چند هفته تا چندین ماه در انبار کشته شدند تا زمانی که جستجو از بین برود

2. After the bank robbery they lay up in a basement for weeks.
[ترجمه ترگمان]بعد از سرقت بانک، آن ها هفته ها در زیرزمین می خوابیدند
[ترجمه گوگل]پس از سرقت بانک، آنها در هفته ها در یک زیر زمین قرار دارند

3. He had to lay up his car when he studied abroad.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در خارج از کشور مطالعه می کرد، مجبور بود ماشینش را روی زمین بگذارد
[ترجمه گوگل]او در هنگام تحصیل در خارج از کشور ماشینش را گذاشت

4. The next day they lay up in a cave.
[ترجمه ترگمان]روز بعد در غاری دراز کشیدند
[ترجمه گوگل]روز بعد آنها در یک غار قرار می گیرند

5. A new resin suitable for winding and hand lay up molding for high performance composites in aerospace application has been developed by using TDE-90 epoxy compound and 4501A bismaleimide.
[ترجمه ترگمان]رزین جدیدی که برای سیم پیچ و دست مناسب است، برای کامپوزیتهای با عملکرد بالا در کاربرد هوا فضایی با استفاده از ترکیب tde - ۹۰ و ۴۵۰۱ A ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]رزین جدید مناسب برای سیم پیچ و دست دادن قالب سازی برای کامپوزیت های با کارایی بالا در کاربرد هوا فضا با استفاده از ترکیب اپوکسی TDE-90 و بیستمالیوم 4501A توسعه یافته است

6. One should lay up against a rainy day.
[ترجمه ترگمان]یکی باید در یک روز مبادا پا به پا بگذارد
[ترجمه گوگل]باید در برابر روز بارانی قرار بگیرد

7. Low viscosity cold-curing laminating resin suitable for had lay up application. Not suitable for contact with foodstuffs or drinking water.
[ترجمه ترگمان]curing تیمار شده با ویسکوزیته پایین و رزین laminating مناسب برای کاربرد آن ها بود برای تماس با مواد غذایی یا آب آشامیدنی مناسب نیستند
[ترجمه گوگل]رزین لمینیت سرماخوردگی کم چسبندگی مناسب برای کاربرد نرمال برای تماس با مواد غذایی یا آب آشامیدنی مناسب نیست

8. Above the two periods take on continuity relationship, lay up traditional aesthetic sense.
[ترجمه ترگمان]بیش از دو دوره در رابطه با تداوم روابط، احساس زیبایی شناسی سنتی را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]بالاتر از دو دوره، روابط تداوم را به وجود می آورند، احساس زیبایی شناسی سنتی را به وجود می آورند

9. But friend, lay up your self-confidence first, I can nowise show consideration tell of noodles you:You are wrong!
[ترجمه ترگمان]اما دوست عزیز، اول اعتماد به نفس خود را از دست ندهید، من هیچ وقت نمی توانم به شما توجه نشان بدهم که شما اشتباه می کنید
[ترجمه گوگل]اما دوست، اعتماد به نفس خود را در ابتدا، من می توانم بدون توجه به نشان می دهد گفتن از لادن شما: شما اشتباه است!

10. The bandits that lay up in those hills have all been rounded up.
[ترجمه ترگمان]bandits که در آن تپه ها افتاده بودند همه جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]راهزنان که در آن تپه ها قرار دارند، همه چیز به هم ریخته است

11. We should lay up some money for a rainy day.
[ترجمه ترگمان]باید برای یه روز مبادا یه مقدار پول جمع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برای روز بارانی پول کم کنیم

12. They lay up a lot of vegetable for the come winter.
[ترجمه ترگمان]زمستان ها یک عالمه سبزی فرو می کردند
[ترجمه گوگل]آنها زمستان زیادی را برای سبزیجات آماده می کنند

13. Bill had to lay up his boat when school started.
[ترجمه ترگمان]وقتی مدرسه شروع شد، بیل مجبور بود قایقش را بالا بکشد
[ترجمه گوگل]بیل مجبور شد تا قایق خود را پس از مدرسه شروع کند

14. It took him nearly two hours to lay up that paper.
[ترجمه ترگمان]تقریبا دو ساعت طول کشید تا آن کاغذ را باز کنند
[ترجمه گوگل]تقریبا دو ساعت طول کشید تا آن مقاله را بپوشاند

15. He had to lay up his legs till they got well.
[ترجمه ترگمان]ناچار بود پاهایش را دراز کند تا آن ها خوب شوند
[ترجمه گوگل]او تا به حال پا پا خود را تا زمانی که آنها خوب است

16. Mason had blocked a layup attempt by Andre Miller with 16 seconds to play, setting up Seattle's winning possession.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]میسون یک بازی فشرده توسط آندره میلر را با 16 ثانیه برای بازی مسدود کرده بود، و توانایی برنده شدن سیاتل را تنظیم کرد

17. An unbalanced layup has higher-strength laminations positioned on the tension side of the member and is typically used for simple-span beam applications.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]لایه ناپیوسته دارای لمینیت های با قدرت بالاتر است که در سمت کشش عضو وجود دارد و به طور معمول برای کاربردهای پرتوهای ساده استفاده می شود

18. If you can't hit a layup at the playground, leave the snakeskin-inspired Kobe Bryant sneakers to somebody else.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]اگر شما نمیتوانید در زمین بازی ضربه بزنید، کت و شلوار Kobe Bryant الهام گرفته از Snake Kiss را به کسی بدهید

19. After Travis Outlaw made a layup for Portland, Radmanovic hit a 3 - pointer to make it 10- 9
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]پس از آنکه Travis Outlaw برای پورتلند ساخته شد، رادانویویچ با یک اشاره گر 3 به 10 تا 9 ضربه زد

20. The Lakers pulled to within four on a layup by Luke Walton with 54 seconds left.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]لیکرز به مدت چهار سال در لوک ولنتون با 54 ثانیه به سمت چپ حرکت کرد

21. Richard Jefferson made a driving layup, but Gasol answered with a hook shot and Bryant converted a three-point play after being fouled on a layup.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]ریچارد جفرسون یک فانوس رانندگی را انجام داد، اما Gasol با یک ضربه قلاب جواب داد و بریانت یک بازی سه نقطه ای را پس از فروپاشی در بازی انجام داد

22. I would like to let them just score the layup but our whole concept is based on defense.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]من می خواهم به آنها اجازه بدهم که فقط لایحه را پرداخت کنند، اما کل مفهوم ما بر اساس دفاع است

23. In the third quarter, Radja went in for a layup and missed.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]در سه ماهه سوم، رادیا برای یک فضای خالی رفت و از دست رفت

24. Fisher rifled a pass to Dreher for an easy layup.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]فیشر یک گذر را به Dreher برای گذراندن آسان انجام داد

25. When Illinois gets the ball again, Red steals it and muscles under the basket to make a reverse layup.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]هنگامی که ایلینوی دوباره توپ را می گیرد، قرمز آن را می بلعد و عضلات زیر سبد را می کشد تا فضای باز را عوض کند

26. It was looking for Camby to take the shot and simply watched Bright drive to the hoop for an easy layup.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]به دنبال Camby برای گرفتن عکس بود و به سادگی درایو روشن را به حلقه تماشا برای آسان layup

27. Yi had three baskets in the run and Douglas - Roberts two, the last on a fastbreak layup.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]یی سه بار و دوگلاس - رابرتز دو، آخرین بار در یک فریب سریع، سه بار داشت

28. Give-and-go: A fundamental play in which one player passes to a teammate, then cuts to the basket to receive a return pass for an open layup or dunk.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]Give-and-go: یک بازی اساسی که در آن یک بازیکن به یک هم تیمی منتقل می شود، سپس به سبد خریداری می شود تا پاسپورت برگشتی را برای یک فضای باز یا غوطه ور باز کند

29. Are there established hold - times for oxide cores in tha layup operation?
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]آیا زمان نگهداری برای هسته های اکسید در عملیات فضایی وجود دارد؟

پیشنهاد کاربران

سه گام در بسکتبال

لایه چینی، لایه گذاری

لایه چینی

طرز قرارگیری

حرکت سه گام بسکتبال


کلمات دیگر: