کلمه جو
صفحه اصلی

tearing


معنی : خارق
معانی دیگر : شدید، ستهم، شتابان، سخت، تند

انگلیسی به فارسی

سخت،تند


پاره شدن، خارق


انگلیسی به انگلیسی

• producing tears, shedding teardrops from the eyes; extremely hasty, very hurried; fervid, characterized by extremely intense emotions
ripping, rending
if you are in a tearing hurry, you are trying to go somewhere or do something as quickly as possible.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پاره کردن
[برق و الکترونیک] پارگی اشکال در تصویر تلویزیونی که در آن گروههای خطوط افقی به طور نامنظمی جا به جا می شوند و همزمانی افقی نا مناسبی را به وجود می آورند .
[پلیمر] پاره کردن

مترادف و متضاد

خارق (صفت)
rending, tearing, stepping out of line

جملات نمونه

1. my eyes were tearing in the smoke-filled room
در اتاق پر دود چشمانم به اشک افتاده بود.

2. be in a tearing hurry (or rush)
بسیار عجله داشتن،از شدت عجله دست از پانشناختن

3. The soldiers were tearing across the bridge.
[ترجمه ترگمان]سربازان از پل عبور می کردند
[ترجمه گوگل]سربازان در سراسر پل پاره شد

4. A back tyre blew after half an hour tearing along a rocky road.
[ترجمه ترگمان]بعد از نیم ساعت، لاستیک عقب، باد از جاده سنگی می وزید
[ترجمه گوگل]یک تایر عقب بعد از نیم ساعت در طول مسیر صخره ای منفجر شد

5. He noticed that fabric was tearing away from the plane's wing.
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که پارچه از بال هواپیما کنده می شود
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که این پارچه از بال هواپیما دور شده بود

6. Scandal is tearing the government apart.
[ترجمه ترگمان]رسوایی، داره حکومت رو از هم جدا میکنه
[ترجمه گوگل]رسوایی دولت را از هم جدا می کند

7. Alice was in a tearing hurry as usual.
[ترجمه ترگمان]آلیس مثل همیشه عجله داشت
[ترجمه گوگل]آلیس به طور معمول عجله کرد

8. Factionalism was tearing the party and the country apart.
[ترجمه ترگمان]factionalism داشت مهمانی و روستا را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]فساد اداری حزب و کشور را از هم پاشید

9. Her Mum gave her a rocket for tearing her new jeans.
[ترجمه ترگمان]مادرش برای پاره کردن شلوار جینش یک راکت به او داد
[ترجمه گوگل]مادرش به او یک موشک برای پاره کردن شلوار جین جدیدش داد

10. There was a sickening sound of tearing metal.
[ترجمه ترگمان]صدای تهوع آوری به گوش رسید
[ترجمه گوگل]صدای غم انگیز از پاره شدن فلز وجود داشت

11. The postwar vogue for tearing down buildings virtually destroyed the city's architecture.
[ترجمه ترگمان]دوران پس از جنگ برای پاره کردن ساختمان ها عملا معماری شهر را ویران کرد
[ترجمه گوگل]روایتی پس از جنگ برای تخریب ساختمان معماری شهر را عملا نابود کرد

12. Tom, when are you going to stop tearing around and settle down?
[ترجمه ترگمان]تام، کی می خو ای اینجا رو ول کنی و بشینی؟
[ترجمه گوگل]تام، وقتی میخواهید از بین بردن و از بین بردن؟

13. The children were screaming and tearing at each other's hair.
[ترجمه ترگمان]بچه ها جیغ می زدند و موهای یکدیگر را می کندند
[ترجمه گوگل]بچه ها جیغ کشیدند و موهای یکدیگر را پاره کردند

14. The children were tearing around in the park.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در پارک پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]بچه ها در پارک گریختند

پیشنهاد کاربران

پاره کردن


شکافتن

گریه کردن


کلمات دیگر: