کلمه جو
صفحه اصلی

olive


معنی : زیتون، رنگ زیتونی، روغنی
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، درخت زیتون (olea europaea)، چوب زیتون، شاخه ی درخت زیتون، حلقه ی زیتون (برای آذین بندی - شاخه ی زیتون نشان صلح است)، (رنگ) سبز زیتونی، سبز مایل به زرد، (رنگ و پوست بدن) سبزه، زیتونی، وابسته به زیتون، اسم خاص مونث

انگلیسی به فارسی

زیتون، درخت زیتون، رنگ زیتونی


زیتون، رنگ زیتونی، روغنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small green or black fruit with a pit, eaten raw or used as a source of oil.

(2) تعریف: the evergreen tree that bears such fruit, found esp. in warm parts of the Mediterranean.

(3) تعریف: a drab yellowish green color.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or derived from the olive fruit or tree.

- olive oil
[ترجمه ترگمان] روغن زیتون
[ترجمه گوگل] روغن زیتون

(2) تعریف: of or pertaining to the color olive.

• evergreen tree having slender silvery leaves and bearing small ovoid fruits (usually in mediterranean climates); edible fruit of the olive tree which is pressed for oil and pickled for food; dull yellowish green color
of or made from olives or olive trees; olive-colored
an olive is a small green or black fruit with a bitter taste.
something that is olive or olive green is yellowish-green.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] زیتونی رنگ
[پلیمر] زیتون

مترادف و متضاد

زیتون (اسم)
olive

رنگ زیتونی (اسم)
olive

روغنی (صفت)
oily, greasy, buttery, oleic, oleaginous, olive, unctuous

جملات نمونه

1. olive oil
روغن زیتون

2. olive oil with a bit of lemon zest
روغن زیتون با کمی چاشنی لیمو

3. to extend the olive branch (to)
از در آشتی در آمدن (با)،پیشنهاد صلح دادن (به)

4. i fry potatoes in olive oil
سیب زمینی را در روغن زیتون سرخ می کنم.

5. then instill a few drops of warm olive oil
سپس چند قطره روغن زیتون گرم (در آن) بچکانید.

6. Call me not olive till thou see me gathered.
[ترجمه ترگمان]به من زنگ بزن نه اولیو تا وقتی که من جمع و جورش کنم
[ترجمه گوگل]به من زنگ نزنید تا من را جمع آوری کنی

7. Heat the olive oil over a moderate flame .
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون را بر روی یک شعله متوسط حرارت دهید
[ترجمه گوگل]روغن زیتون را در یک شعله متوسط ​​نگه دارید

8. The skirt she wears is olive.
[ترجمه 👑M.R👑] دامنی که پوشیده زیتونی است
[ترجمه علی جوادی] دامنی که او پوشیده است به رنگ زیتونی است.
[ترجمه ترگمان]دامنی که پوشیده زیتون است
[ترجمه گوگل]دامن که او می پوشد زیتون است

9. Have you eaten a kind of fruit called olive?
[ترجمه مهسا] آیا تا به حال میوه از به اسم زیتون خورده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک نوع میوه به نام زیتون خورده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا یک نوع میوه به نام زیتون خورده اید؟

10. Olive oil and garlic feature prominently in his recipes.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون و سیر سیر به طور برجسته در دستور العمل ها استفاده می شود
[ترجمه گوگل]روغن زیتون و سیر دارای ویژگی های برجسته در دستور العمل های خود است

11. I try to use olive oil whenever possible.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم هر وقت که ممکن است از روغن زیتون استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم هر زمان که ممکن است روغن زیتون را استفاده کنم

12. Mix together the mustard and olive oil.
[ترجمه ترگمان]خردل دان و روغن زیتون را با هم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]روغن خردل و روغن زیتون را هم مخلوط کنید

13. The olive branch stands for peace.
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون صلح است

14. She likes olive because it symbolizes peace.
[ترجمه ترگمان]او زیتون را دوست دارد چون نشانه صلح است
[ترجمه گوگل]او زیتون را دوست دارد زیرا آن را نماد صلح می داند

15. For the best results use olive oil. Not just any olive oil, mind - only the finest quality will do.
[ترجمه ترگمان]برای بهترین نتایج از روغن زیتون استفاده کنید نه تنها روغن زیتون، ذهن - فقط بهترین کیفیت می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]برای بهترین نتایج از روغن زیتون استفاده کنید نه فقط روغن زیتون، ذهن - فقط بهترین کیفیت را انجام خواهد داد

olive oil

روغن زیتون


پیشنهاد کاربران

پوست سبزه

زیتون، زیتون سیاه

رنگ زیتونی

سبز زیتونی

Olive branch
پیشنهاد صلح
پیشنهاد اشتی
( شاخه زیتون نماد صلح واشتی است )

زیتون

زیتون
Pour olive oil on the bread


کلمات دیگر: