معنی : عقده، مشکل، غده، برکمدگی، دژپیه، چیز سفت یا غلنبه، گره دریایی، عقد، منگوله، گره، خفت، بهم پیوستن، گره زدن، گیر انداختن، گره خوردن، منگولهدار کردن
معانی دیگر : سرطناب timber hitch)، گره زینتی، گل روبان (که بر گیسو و غیره زنند)، گره کراوات، جغه ی گره مانند، قبه، دسته ی گل، گروهه، خوشک، خوشه ی کوچک، سنبله، چلازه، کپه، گله، پیوند، (مجازی) ازدواج، اتحاد، رشته ی دوستی (و غیره)، همبستگر، اشکال، گرفتاری، گیر، گوریدگی، قلمبه شدگی، برآمدگی، گرهچه، (کشتیرانی) گره دریایی (واحد سرعت کشتی برابر با یک مایل دریایی یا 6076/12 پا در ساعت)، با گره بستن، به صورت گره درآوردن، همبسته کردن، گره دار کردن، گوراندن، گیردار کردن، گوریدن، -1 گره (انواع گره ها، چنگ آویز single blackwall hitch، چنگ آویز دو خفتی double blackwall hitch، حلقه زیر single bowknot، حلقه زیر دو خفتی double bowknot، قلابی bowline، قلابی دو خفتی running bowline، نساج single carrick bend، ماهی گیری double carrick bend، چنگ آویز دو سویه cat's-paw، شکاف دار clove hitch، هشتی figure-eight knot، حلقه آویز fisherman's bend، دو خفت granny knot، یک خفت half hitch، داری loop knot، آسیابان overhand knot، کنده ای rolling hitch، کنده کش round turn and two half hitches، دو سر sheepshank، جوش دار sheet bend، سرطناب کلفت double sheet bend، علف کش slipknot، دو حلقه square knot، خرگوشی surgeon's knot، گره درخت (جایی که شاخه منشعب می شود)، گره چوب، گره ساقه (که برگ از آن درمی آید)، دکمه ی ساقه، قلمبه شدگی یا برجستگی پوست درخت (در اثر بیماری های قارچی)، ورقلمبیدگی، رجوع شود به: nautical mile، (سوزن دوزی و خیاطی) با گره زدن حاشیه درست کردن، (جانورشناسی) یلوه ی مهاجر (جنس calidris به ویژه calidris canutus ـ بومی نواحی قطبی)، واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6‡06 فوت در ساعت