معنی : مراقب
tendering
معنی : مراقب
انگلیسی به فارسی
مناقصه، مراقب
دیکشنری تخصصی
[نساجی] سستی - پوسیدگی - کم دوام شدن - کاهش یافتن دوام
[پلیمر] پوسیدگی
[پلیمر] پوسیدگی
مترادف و متضاد
مراقب (صفت)
attentive, watchful, vigilant, observant, guarding, observing, contemplative, meditating, open-eyed, preserving, scrutinizing, wide-awake, tendering
پیشنهاد کاربران
برگزاری مناقصه - فرایند انتخاب بهترین و مقرون به صرفه ترین شرکت برای تهیه کالا یا انجام کار همراه با طی مراحل درخواست ارایه پیشنهاد از چندین شرکت به منظور تامین کالا یا انجام کار مورد نظر
کلمات دیگر: