کلمه جو
صفحه اصلی

sales agreement

انگلیسی به انگلیسی

• agreement to transfer ownership of property

دیکشنری تخصصی

[نساجی] قرارداد بازرگانی - قرارداد فروش

جملات نمونه

1. The vendor would then need to recover against the purchaser pursuant to provisions, including indemnities, incorporated in the standard sale agreement.
[ترجمه ترگمان]پس از آن فروشنده باید به دنبال خواربار، از جمله قسط، در قرارداد فروش استاندارد، با خریدار بهبود یابد
[ترجمه گوگل]پس از آن، فروشنده باید بر اساس خرید، به موجب مقررات، از جمله ضمانت، که در قرارداد فروش استاندارد آمده است، در برابر خریدار بازیابی شود

2. The restrictive covenant in a sale agreement protects goodwill whereas restrictive covenants given by employees protect the employer and employee relationship.
[ترجمه ترگمان]پیمان محدود در قرارداد فروش حسن نیت را حفظ می کند در حالی که قراردادهای محدود ارائه شده توسط کارمندان از کارفرما و روابط کارمند محافظت می کند
[ترجمه گوگل]پیمان محدود کننده در قرارداد فروش محافظت از حسن نیت است، در حالی که میثاق های محدود شده توسط کارکنان از روابط کارفرما و کارمند محافظت می کند

3. The sale agreement itself can not be back-dated.
[ترجمه ترگمان]خود قرارداد فروش نمی تواند به تاریخ باز گردد
[ترجمه گوگل]قرارداد فروش خود را نمی توان به عقب برگرداند

4. So, the agreement in Lee v. Butler can be described as a conditional sale agreement.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توافق لی در برابر باتلر را می توان به عنوان یک قرارداد فروش شرطی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین، توافقنامه در لی و باتلر میتواند به عنوان توافقنامه فروش مشروط باشد

5. The purchaser will incorporate an express right of set-off in the sale agreement.
[ترجمه ترگمان]در قرارداد فروش، خریدار از یک حق اظهار نظر در قرارداد فروش استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]خریدار یک حق تعریف حقوقی را در توافقنامه فروش می گیرد

6. The sale agreement should contain a detailed set of rules governing preparation and agreement of the completion accounts.
[ترجمه ترگمان]موافقتنامه فروش باید شامل یک مجموعه کامل از قواعد حاکم بر آماده سازی و توافق حساب های تکمیل باشد
[ترجمه گوگل]توافقنامه فروش باید شامل مجموعه ای از قوانین مربوط به تهیه و توافق حساب های تکمیل شود

7. It is inevitable that the lawyers will reach deadlock in their negotiations over the detailed terms in the purchase and sale agreement.
[ترجمه ترگمان]این امر اجتناب ناپذیر است که وکلا در مذاکرات خود درباره شرایط دقیق قرارداد خرید و فروش به بن بست برسند
[ترجمه گوگل]اجتناب ناپذیر است که وکلای مذکور در شرایط مذکور در شرایط مفصل قرارداد خرید و فروش قرار می گیرند

8. It is expressly stated in the sales agreement that the buyer is to pay for any home inspection.
[ترجمه ترگمان]این امر به صراحت در توافقنامه فروش اعلام شده است که خریدار باید بابت هر بازرسی خانگی بپردازد
[ترجمه گوگل]در توافقنامه فروش به صراحت بیان شده است که خریدار باید برای هر بازرسی خانه پرداخت کند

9. The rules in the sale agreement governing the completion accounts should cover the main areas listed below.
[ترجمه ترگمان]قوانینی که در توافقنامه فروش اداره می شوند باید بخش های اصلی فهرست شده در زیر را پوشش دهند
[ترجمه گوگل]مقررات توافقنامه فروش که حاکی از تکمیل حسابها است، باید موارد اصلی ذکر شده در زیر را پوشش دهد

10. This did not apply to credit sale agreements for under £30.
[ترجمه ترگمان]این مورد برای قراردادهای فروش اعتباری کم تر از ۳۰ پوند صدق نمی کند
[ترجمه گوگل]این به قراردادهای فروش اعتبار برای کمتر از 30 پوند اعمال نشد

11. Second, credit under a conditional sale agreement.
[ترجمه ترگمان]دوم، اعتبار تحت یک قرارداد فروش مشروط
[ترجمه گوگل]دوم، اعتبار تحت قرارداد فروش مشروط

12. In such circumstances the purchaser will then need to rely upon the terms of the sale agreement to recover from the vendor.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، خریدار باید بر شرایط قرارداد فروش برای بازیابی از فروشنده تکیه کند
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی، خریدار باید براساس قرارداد فروش تکیه کند تا از فروشندگان بهبود یابد

13. One party may seek to reject a point in the sale agreement because it was not covered in the heads of terms.
[ترجمه ترگمان]یک حزب ممکن است به دنبال رد کردن یک نقطه در توافقنامه فروش باشد زیرا در راس شرایط پوشش داده نشده است
[ترجمه گوگل]یکی از طرفین ممکن است به دنبال رد یک نقطه در توافقنامه فروش باشد، زیرا در سرنام شرایط قرار نگرفته است

14. Under the first, a sale agreement, the Prudential agreed to acquire a freehold property.
[ترجمه ترگمان]تحت اولین قرارداد فروش، prudential موافقت کرد ملک اربابی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]تحت اول قرارداد فروش، محرمانه موافقت کرد که مالکیت مالکیت را بدست آورد

15. In order to avoid disputes, the sale agreement should specify the priority to be given to each of these rules.
[ترجمه ترگمان]به منظور اجتناب از مناقشات، موافقتنامه فروش باید اولویت داده شود تا به هر یک از این قوانین داده شود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از اختلافات، توافقنامه فروش باید اولویت را به هر کدام از این قوانین داده شود


کلمات دیگر: