1. Indeed, they see incineration as a solution to toxic waste whose usefulness should be employed on a greater range of materials.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آن ها سوزاندن زباله را به عنوان راه حلی برای زباله های سمی می بینند که کارآیی آن ها باید بر روی دامنه وسیعی از مواد بکار گرفته شود
[ترجمه گوگل]در واقع، آنها سوزاندن را به عنوان یک راه حل برای زباله های سمی می دانند که مفید بودن آن باید در محدوده وسیعی از مواد استفاده شود
2. That is true even if incineration produces energy that can be sold, or if recycling recovers sellable materials.
[ترجمه ترگمان]درست است که اگر سوزاندن مواد سوختی را تولید کند که می تواند فروخته شود، یا اگر بازیافت مواد sellable را بازیابی کند
[ترجمه گوگل]این درست است حتی اگر بخاری تولید انرژی است که می تواند فروخته شود یا اگر بازیافت مواد قابل فروش را بازیابی کند
3. The financial costs of incineration, even with high environmental standards, are rarely higher than the costs of recycling.
[ترجمه ترگمان]هزینه های مالی سوزاندن، حتی با استانداردهای بالای محیط زیست، به ندرت بیشتر از هزینه های بازیافت هستند
[ترجمه گوگل]هزینه های مالی برای آتش سوزی، حتی با استانداردهای زیست محیطی، به ندرت بالاتر از هزینه های بازیافت است
4. Unlike incineration, there are no emissions into the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف سوزاندن، هیچ تشعشعات در اتمسفر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بر خلاف سوزاندن، هیچ انتشاری در جو وجود ندارد
5. Waste incineration is one of the most technically highly developed waste management options at this time.
[ترجمه ترگمان]سوزاندن زباله یکی از مهم ترین گزینه های مدیریت ضایعات بسیار پیشرفته در این زمان است
[ترجمه گوگل]زباله های زباله یکی از تکنیک های بسیار پیشرفته مدیریت زباله در این زمان است
6. To make incineration more economical, a tax should be imposed on each load of rubbish sent to a landfill site.
[ترجمه ترگمان]برای سوزاندن بیش از حد، مالیات باید بر روی هر بار زباله ارسال شده به محل دفن زباله اعمال شود
[ترجمه گوگل]برای ایجاد سوزاندن مقرون به صرفه تر، باید بر هر بار از زباله فرستاده شده به محل دفن زباله، مالیات اعمال شود
7. Incineration An alternative method of disposing of waste is to burn it.
[ترجمه ترگمان]یک روش جایگزین دفع زباله، سوزاندن آن است
[ترجمه گوگل]سوزاندن یک روش جایگزین دفع زباله این است که آن را بسوزانیم
8. Some say efficient incineration is preferable to landfill as it can generate heat and electricity.
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که سوزاندن موثر بر سوزاندن زباله ارجحیت دارد چون می تواند گرما و الکتریسیته تولید کند
[ترجمه گوگل]بعضی می گویند که سوزاندن کارآیی ترجیح داده می شود تا دفع زباله ها به دلیل دفع حرارت و برق تولید شود
9. Groscost's incineration has shown Weiers the light of conciliation -- which means he's more likely to deal than bully.
[ترجمه ترگمان]سوزاندن مواد مخدر به وضوح نشان داده است که در پرتو سازش و آشتی، که به این معنا است که او به احتمال بیشتری نسبت به فرد زورگو مقابله می کند
[ترجمه گوگل]سوزاندن Groscost نشان می دهد Weiers نور مصالحه - به این معنی است که او بیشتر به معامله از قلدر
10. Sludge incineration is a frequently employed disposed method.
[ترجمه ترگمان]سوزاندن لجن بارها و بارها به کار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]سوزاندن لجن به روش مکرر استفاده می شود
11. Players will face Incineration from the Pillar Fire.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان با Incineration از آتش جبهه روبرو خواهند شد
[ترجمه گوگل]بازیکنان با آتش سوزی از آتش سوزی مواجه خواهند شد
12. In the refuse incineration process, the stability of incineration is always influenced strongly the heating value of refuse.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند سوزاندن زباله، ثبات سوزاندن همیشه به شدت بر ارزش حرارتی of تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]در فرایند سوزاندن زباله، ثبات سوزاندن همیشه به شدت تحت تأثیر ارزش گرمائی زباله قرار می گیرد
13. Commonly used construction modes of waste incineration plants at present were introduced, including parallel contract, design-construct lump-sum contract, and design-construct combo contract.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، عموما از حالت های ساخت وساز کارخانه های زباله سوز در حال حاضر استفاده شده است، از جمله قرارداد موازی، قرارداد sum ساخت، و قرارداد ساخت - ساخت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به طور معمول از روش های ساخت و ساز سوزاندن زباله ها استفاده می شود، از جمله قرارداد موازی، قرارداد یکپارچه طراحی طراحی و قرارداد ترکیب دسته ای طراحی شده
14. Incineration or flaring, is used when an organic pollutant can be oxidized to CO 2 and water.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک آلاینده ارگانیک می تواند به ۲ CO و آب اکسید شود، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]سوزاندن یا فرسایش، هنگامی استفاده می شود که آلاینده های آلی را می توان به CO 2 و آب اکسید کرد
15. Alternatives to incineration are now available, such as autoclaving, microwaving, steam treatment integrated with internal mixing, and chemical treatment.
[ترجمه ترگمان]گزینه های جایگزین برای سوزاندن اکنون در دسترس هستند، مانند autoclaving، microwaving، تصفیه بخار، ترکیب داخلی، و عملیات شیمیایی
[ترجمه گوگل]جایگزینی برای سوزاندن در حال حاضر در دسترس است، مانند اتوکلاو، مایکروویو، بخار درمان یکپارچه با مخلوط داخلی و درمان شیمیایی