کلمه جو
صفحه اصلی

viscous


معنی : چسبناک
معانی دیگر : (فیزیک) گران رو، ویسکوز، چسبنده، دوسناک، لزج

انگلیسی به فارسی

چسبناک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: viscously (adv.)
• : تعریف: having an adhesive, gluey consistency that resists flow.
مشابه: stiff, thick

- Tree sap is a viscous fluid.
[ترجمه ترگمان] شیره درخت یک مایع لزج است
[ترجمه گوگل] سیب درخت مایع غلیظ است

• sticky and thick, adhesive; having a high viscosity (physics)
a viscous liquid is thick and sticky.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] گرانرو
[عمران و معماری] لزج - گرانرو - چسبناک
[نساجی] مایعات غلیظ - مایعاتی با چسبندگی زیادتر از آب - غلیظ
[ریاضیات] چسبیده، غلیظ، چسبنده، شکسته
[پلیمر] گرانرو
[آب و خاک] لزج،چسبندگی

مترادف و متضاد

چسبناک (صفت)
adhesive, sticky, gooey, viscid, viscous, viscose, cohesive, string, smeary, slab, limy, thready, tacky

sticky, gummy


Synonyms: adhesive, clammy, gelatinous, gluey, glutinous, gooey, mucilaginous, ropy, slimy, stiff, syrupy, tenacious, thick, tough, viscid


Antonyms: unsticky, watery


جملات نمونه

1. diesel fuel is more viscous than gasoline
سوخت موتور دیزل از بنزین گران روتر است.

2. As the liquid cools, it becomes viscous.
[ترجمه ترگمان]وقتی مایع سرد می شود، لزج می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که مایع خنک می شود، چسبناک می شود

3. It embraces fluid mechanics and viscous flow as well as elasticity and shows the relations between these formerly separate fields of physics.
[ترجمه ترگمان]آن شامل مکانیک سیالات و شارش ویسکوز و همچنین کشش و نشان دادن روابط بین این رشته های جداگانه از فیزیک است
[ترجمه گوگل]این مکانیک سیالات و جریان چسبندگی و همچنین کشش را در بر میگیرد و روابط بین این زمینههای فیزیک جداگانه را نشان میدهد

4. This thin region is known as the viscous sub-layer.
[ترجمه ترگمان]این منطقه نازک به عنوان زیر لایه ویسکوز نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این منطقه نازک به عنوان زیر لایه چسب شناخته می شود

5. Hence the viscous dissipation is associated with high wavenumbers; i. e. it is brought about by small eddies.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اتلاف لزجی با wavenumbers بالا مرتبط است؛ i ای گرداب های کوچکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]از این رو تخلیه چسبنده با wavenumbers بالا همراه است؛ من e آن را با eddies کوچک آورده است

6. The creatures died on their backs in viscous green pools.
[ترجمه ترگمان]این موجودات بر پشت سرشان در برکه های سبز چسبناک جان سپردند
[ترجمه گوگل]موجودات در پشت آنها در استخرهای سبز چسبنده جان سپردند

7. The flavour should be almost viscous for a white wine, rich and succulent for a supposedly dry wine.
[ترجمه ترگمان]طعم آن باید به خاطر یک شراب سفید، غنی و آبدار برای یک شراب خشک باشد
[ترجمه گوگل]عطر و طعم باید برای یک شراب سفید تقریبا چسبنده باشد، برای شراب ظاهرا خشک و غنی و شیرین است

8. She could see the viscous juices. that lubricated its mandibles.
[ترجمه ترگمان] اون می تونه عصاره viscous رو ببینه مثل اینه که lubricated
[ترجمه گوگل]او می تواند آب گوشتی را ببیند که مینیمبل ها را روغن زد

9. Pools of viscous liquid started to spread across the floor.
[ترجمه ترگمان]چاله های مایع لزج بر کف اتاق پخش شده بود
[ترجمه گوگل]استخرها از مایع چسبنده شروع به گسترش در سراسر کف

10. Viscous liquid oozed out like an alien blob and slowly enveloped the dented car.
[ترجمه ترگمان]مایع لزج مثل حبابی بیگانه بیرون می زد و به آرامی اتومبیل dented را در خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]مایع چسبناک مانند یک حباب بیگانه و به آرامی اتومبیل دندانه ای پوشیده شده است

11. The thermal wave and the viscous wave as well as the compressional wave are considered in the multiple scattering process among suspended particles.
[ترجمه ترگمان]موج حرارتی و موج ویسکوز و نیز موج compressional در فرآیند پراکنش چندگانه میان ذرات معلق در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]موج حرارتی و موج ویسکوز و همچنین موج فشرده سازی در فرآیند پراکندگی چندگانه در بین ذرات معلق مشاهده شده است

12. Viscous damping wall is a new type of viscous dampers which recently be used for its flexible distribution, large damping force and notable energy-dissipating effect.
[ترجمه ترگمان]دیواره میرایی viscous یک نوع جدید از dampers ویسکوز است که به تازگی برای توزیع انعطاف پذیر آن، نیروی میرایی بزرگ و اثر پراکندگی انرژی قابل توجهی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]دیوار محرک ویسکوز نوع جدیدی از دمپرهای چسبناک است که اخیرا برای توزیع انعطاف پذیر، نیروی مهاربندی و تاثیر قابل توجه انرژی استفاده شده است

13. Elastoviscoplastic properties, especially viscous properties of water-saturated or air-dried sands, were investigated based on the results of a series of plane strain compression (PSC) tests.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Elastoviscoplastic، به ویژه خواص ویسکوز آب - اشباع شده از آب و یا ماسه های خشک - خشک، براساس نتایج یک سری از آزمایش های کرنش صفحه ای (PSC)مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]خواص Elastoviscoplastic، به ویژه خواص چسبنده شن و ماسه آب اشباع شده و یا هوای خشک، بر اساس نتایج یک سری از آزمون فشرده سازی فشار هواپیما (PSC) مورد بررسی قرار گرفت

14. To keep high permeability formations during development of viscous oil and servicing of well, a fine filtering process for completion fluids, slushing fluids and workover fluids must be made.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ formations نفوذپذیری بالا در طول توسعه روغن لزج و سرویس چاه، یک فرآیند فیلتر کردن خوب برای سیالات completion، سیالات slushing و مایعات workover باید ساخته شود
[ترجمه گوگل]برای حفظ فرمول های نفوذ پذیری بالا در هنگام توسعه روغن های چسبناک و تعمیر و نگهداری چاه، یک فرایند فیلتر کردن خوب برای مایع تکمیلی، مایعات نرم کننده و مایعات کاری باید انجام شود

15. The natural vibration of linear systems with any viscous damping was discussed in this paper, its applications to the response and identification of the systems were explicated.
[ترجمه ترگمان]ارتعاشات طبیعی سیستم های خطی با هر میرایی ویسکوز در این مقاله مورد بحث قرار گرفت، کاربردهای آن در پاسخ و شناسایی سیستم ها explicated بود
[ترجمه گوگل]ارتعاش طبیعی سیستم های خطی با هر محفظه چسبنده در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، کاربرد آن برای پاسخ و شناسایی سیستم ها بیان شده است

Diesel fuel is more viscous than gasoline.

سوخت موتور دیزل از بنزین گران‌روتر است.


پیشنهاد کاربران

گران رو
( مثلا عسل ویسکوز تر از آب است )

آرام و خونسرد، جذاب و گیرا، شیک و عالی، دارای بدنی زیبا و جذاب

غلیظ

چسبندگی

چگالتر

چسبناکی بین مایع و جامد
viscous lava"

ژله ای


کلمات دیگر: