کلمه جو
صفحه اصلی

adrenalin


(فیزیولوژی) آدرنالین (نام بازرگانی اپی نفرین - adrenaline هم می نویسند)
adrenalin(e)
روانشناسى : ادرنالین

انگلیسی به فارسی

(فیزیولوژی) آدرنالین (نام بازرگانی اپینفرین - adrenaline هم می‌نویسند)


آدرنالین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for the synthesized or extracted form of epinephrine.

• hormone which causes blood pressure to rise
adrenalin is a substance produced by your body in response to stress. it makes your heart beat faster and gives you more energy.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] اپی نفرین، آدرنالین .
[بهداشت] آدرنالین

جملات نمونه

1. He felt a surge of pure adrenalin as he won the race.
[ترجمه ترگمان]به محض این که مسابقه را برد، موجی از هوای پاک و خالص را احساس کرد
[ترجمه گوگل]او پس از پیروزی در مسابقات، احساس می کرد که آدرنالین خالص است

2. Adrenalin was injected into the muscle.
[ترجمه ترگمان]درونم به عضلات تزریق شده بو
[ترجمه گوگل]آدرنالین به عضله تزریق شد

3. Seeing the crowd really got my adrenalin pumping.
[ترجمه ترگمان]دیدن جمعیت باعث شد که adrenalin به تپش افتاده باشند
[ترجمه گوگل]دیدن جمعیت واقعا پمپاژ آدرنالین من بود

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. The adrenalin was coursing through his system.
[ترجمه ترگمان]آدرنالین در دستگاه او جریان داشت
[ترجمه گوگل]آدرنالین از طریق سیستم خود هدایت می کرد

6. The drugs stolen include an ampoule of adrenalin which could kill if injected.
[ترجمه ترگمان]داروهایی که دزدیده می شوند شامل an از آدرنالین هستند که می تواند در صورت تزریق، منجر به مرگ شود
[ترجمه گوگل]داروهایی که به سرقت رفته اند شامل یک آمپول آدرنالین می شود که اگر تزریق شود می تواند کشته شود

7. He felt the adrenalin coursing through his veins.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که adrenalin در رگ هایش جریان دارد
[ترجمه گوگل]او آدرنالین را از طریق رگهایش احساس کرد

8. A shot of adrenalin was given as an antidote to the wasp sting.
[ترجمه ترگمان]یه عکس از \"adrenalin\" به عنوان یه پادزهر به نیش زنبور داده شد
[ترجمه گوگل]یک شات از آدرنالین به عنوان یک پادزهر به گوشت گاو داده شد

9. I felt a great whoosh of adrenalin.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای whoosh به گوشم رسید
[ترجمه گوگل]احساس کردم یک کاسه بزرگ از آدرنالین است

10. But the adrenalin flowed, and Gough began to throw caution and the bat.
[ترجمه ترگمان]اما the جاری شد و گف ت را با احتیاط و چوب بیسبال آغاز کرد
[ترجمه گوگل]اما آدرنالین جاری شد، و گاف شروع به پرورش احتیاط و خفاش کرد

11. That goal acted as an adrenalin rush and into extra-time we went.
[ترجمه ترگمان]این هدف به عنوان یک جهش قابل توجه و به زمان اضافه شدن ما عمل کرد
[ترجمه گوگل]این هدف به عنوان یک عجله آدرنالین عمل کرد و به زمان اضافی رفتیم

12. Adrenalin surged through her veins.
[ترجمه ترگمان]درونم غوغایی به راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]آدرنالین از طریق رگهایش پراکنده شد

13. He actually got the adrenalin going, forced the pendulum which had almost stopped to swing again.
[ترجمه ترگمان]در واقع همان آونگ را که نزدیک بود دوباره تاب بخورد، به دست گرفت
[ترجمه گوگل]او در واقع آدرنالین را به حال خود راند، مجبور شد که آونگ را که تقریبا متوقف شده بود، دوباره چرخاند

14. The adrenalin was pumping but I knew that I could control it, knew that it was necessary to a good performance.
[ترجمه ترگمان]The داشت تلمبه می زد، اما می دانستم که می توانم آن را کنترل کنم، می دانستم که برای اجرای خوب لازم است
[ترجمه گوگل]آدرنالین پمپاژ شد اما من می دانستم که می توانم آن را کنترل کنم، می دانستم که برای عملکرد خوب لازم است

15. The urgency kicks in, the adrenalin flows a bit faster, the pulse quickens.
[ترجمه ترگمان]این فشار باعث می شود که آدرنالین کمی سریع تر جریان یابد، نبض تند می شود
[ترجمه گوگل]ضربان قلب، آدرنالین سریعتر جریان می یابد، پالس سریع تر می شود

پیشنهاد کاربران

ماده ای که بدن شما زمانی که خیلی هیجانی یای ترسیده هستیدتولید میکند تا به شما انرژی بیشتری بدهد


کلمات دیگر: