کلمه جو
صفحه اصلی

inactivating

انگلیسی به فارسی

غیر فعال کردن، ناکنش ور ساختن، بی کار کردن، سست کردن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] کاستن فعالیت - کم کردن فعالیت شمیایی
[پلیمر] کاهیدن فعالیت، بی اثر کردن


کلمات دیگر: