کلمه جو
صفحه اصلی

pellet


معنی : گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ، بشکل گلوله دراوردن
معانی دیگر : ساچمه، حبه، چونه، حبه کردن، گلوله کردن، بشکل سرگنجشکی دراوردن گلوله یا شبیه ان به کسی پرت کردن، حب ساختن

انگلیسی به فارسی

حب، گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ، بشکل گلوله درآوردن، به‌شکل سرگنجشکی درآوردن گلوله (یا شبیه آن) به کسی پرت کردن، حب ساختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small bullet or shot.

(2) تعریف: a small rounded mass of something such as food or medicine.

- dog food in the form of pellets
[ترجمه ترگمان] غذای سگ به شکل میخ
[ترجمه گوگل] غذای سگ به شکل گلوله
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pellets, pelleting, pelleted
(1) تعریف: to form into pellets.

(2) تعریف: to shoot or hit with pellets.

• small ball; bullet, small lead shot; pill, tablet (of medication); solid phase gathering on the bottom of vial
a pellet is a small ball of paper, mud, lead, or other material.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ساچمه، گلوله، قرص نازک، گندله، حبه
[پلیمر] حب، دانه، قرص(Granule)

مترادف و متضاد

گلوله (اسم)
shot, shaft, gunshot, ball, bullet, pellet, cartridge, missile, pommel, blob

قرص (اسم)
pellet, pill, cake, tablet, disk, disc

ساچمه یا خرج تفنگ (اسم)
pellet

بشکل گلوله دراوردن (فعل)
pellet

جملات نمونه

1. a pellet gun
تفنگ ساچمه پران

2. Usually each pellet contains the remains of only one individual.
[ترجمه ترگمان]معمولا هر گلوله شامل بقایای یک فرد است
[ترجمه گوگل]معمولا هر پلت شامل بقایای تنها یک فرد است

3. Remove the medium by aspiration, leaving the bacterial pellet as dry as possible.
[ترجمه ترگمان]محیط را با اشتیاق حذف کنید و گلوله باکتری را تا جایی که ممکن است خشک کنید
[ترجمه گوگل]رسانه را با آسپیراسیون برداشته و پلت باکتریایی را تا حد ممکن خشک نگه می دارد

4. The pellet went right through the cat's neck and came out the other side, leaving a gaping wound.
[ترجمه ترگمان]گلوله از گردن گربه رد شد و از طرف دیگر بیرون آمد و زخم عمیقی بر جای گذاشت
[ترجمه گوگل]گلوله از طریق گردن گربه به سمت راست رفت و از طرف دیگر خارج شد و یک زخم خمیده به وجود آورد

5. The received wisdom in pellet form, with some of the pellets poisoned.
[ترجمه ترگمان]خرد شده به شکل گلوله خورده و مقداری از ساچمه مسموم شده بود
[ترجمه گوگل]عقلانیت در قالب پلت فرم، با برخی از گلوله مسموم شده است

6. When the lever is pressed, a food pellet drops through a thin tube.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اهرم فشار داده می شود، یک گلوله مواد غذایی از طریق یک لوله نازک پخش می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اهرم فشار داده می شود، یک پودر غذا از طریق یک لوله نازک می افتد

7. After the initial two years exposure of the pellets, the bones were indistinguishable from those from the main pellet collection.
[ترجمه ترگمان]بعد از دو سال اولیه قرار گرفتن ساچمه، استخوان ها از مجموعه گلوله اصلی قابل تشخیص نبودند
[ترجمه گوگل]پس از دو سال ابتدا قرار گرفتن در معرض گلوله ها، استخوان ها از آن دسته از گلوله های اصلی جدا نشدنی بودند

8. A postmortem examination showed 11 pellet wounds in the head.
[ترجمه ترگمان]آزمایش بعد از مرگ ۱۱ تا زخم گلوله تو سرش نشون داد
[ترجمه گوگل]معاینه پس از انفجار نشان دهنده 11 زخم گلوله در سر بود

9. A lot of people started handing in pellet guns and antique muzzle-loaders they've been keeping for years without a licence.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم شروع به دست دادن به اسلحه گلوله و loaders های باستانی کردند که سال ها بدون مجوز نگه داشته شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم شروع به انتقال اسلحه های گلوله ای و انفجار ضد انفجاری شدند که سالها بدون داشتن مجوز نگهداری می شدند

10. One pellet was completely encapsulated and did not react with the polyurethan e binder.
[ترجمه ترگمان]یک گلوله به طور کامل محصور شده بود و با the polyurethan واکنش نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]یک گلوله به طور کامل کپسول شده بود و با پلی یورتان گیرنده واکنش نشان نمی داد

11. Acrylic acid elastic thick pellet material (SRA-0 is to be used for a diluent with Shimizu, contains the black idiozome making elasticity with extra care internally.
[ترجمه ترگمان]ماده pellet elastic اسید Acrylic (SRA - ۰ قرار است برای یک diluent با Shimizu استفاده شود، حاوی the سیاه است که قابلیت ارتجاعی داشته باشد
[ترجمه گوگل]اسید اکریلیک الیاف گلاسه ضخیم (SRA-0 برای رقیق کننده با Shimizu مورد استفاده قرار می گیرد، حاوی ایزوسیوم سیاه و سفید با توجه به مراقبت های اضافی داخلی است

12. Objective:To explore effects of Xiaoshuan Jiangzhi Pellet(XSJZ) on platelet activation functions and plasm fibrinolysin activities in patients with transient ischemic attack(TIA).
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر of Jiangzhi pellet (XSJZ)در توابع فعال platelet و فعالیت های fibrinolysin در بیماران با حمله ischemic گذرا (TIA)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات Xiaoshuan Jiangzhi Pellet (XSJZ) بر فعالیت های فعال سازی پلاکت و فعالیت های فیبرینولیزین پلاسمی در بیماران مبتلا به حمله ایسکمیک گذرا (TIA)

13. This paper introduces a method of producing metallization pellet with laterite nickel ore as raw material and coal as a reductant in car bottom continuous furnace.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی را برای تولید پلیت فلز پوش با سنگ nickel نیکل به عنوان ماده خام و زغال سنگ به عنوان ماده reductant در کوره داغ کف ماشین معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش تولید گلوله فلزی سازی با سنگ معدن نیکل laterit به عنوان مواد اولیه و زغال سنگ به عنوان یک کاهش دهنده در کوره پایین ماشین پیاده سازی معرفی شده است

14. He was shot in the head by an air gun pellet.
[ترجمه ترگمان]اون با گلوله تفنگ به سرش شلیک کرده
[ترجمه گوگل]او توسط یک گلوله اسلحه هوایی به سرش زد

15. Table 9 Comparison of numbers of isolated teeth in pellet samples with numbers missing from mandibles and maxillae.
[ترجمه ترگمان]جدول ۹ - مقایسه تعداد دندان های ایزوله شده در نمونه های گلوله شده با تعداد کم از بین می رود
[ترجمه گوگل]جدول 9 مقایسه تعداد دندان های جدا شده در نمونه های پلت با تعدادی از ماندیبل ها و ماگزیلا

Each cartridge contains several pellets.

هر فشنگ حاوی چندین ساچمه است.


a pellet gun

تفنگ ساچمه پران


پیشنهاد کاربران

گلوله فشرده - دیسک

در زیست شناسی ب شکل رسوب. رسوب

گندله
Pelletizing
گندله سازی!
به شکل گلوله ای یا ساچمه ای درآوردن را گندله سازی میگویند
Fish farm pellets
گندله ( غذای ماهی ساچمه ای شکل ) برای پرورش ماهی

ساچمه، تکه های فلز ( که درون فشنگ شکاری قرار می گیرند و بعد از شلیک به فاصله ای معین پخش می شوند ) .

گندله

فضله پرندگان، چلغوز

در زیست شناسی، معنای �رسوب� یا �ته نشین شده� میدهد

چشته ی غذا ، مقدار کمی غذا

Bunch
قطعات، توده یا ذرات فشرده شده هر چیزی مثل تگرگ که قطرات فشرده و منجمد شده باران است.

Food pellet

[پرنده شناسی]: ریمه
ریمه جانوران شامل قسمت های غیرقابل هضم غذا مانند مو، پرها، خرده های استخوان هستند.

pellet ( علوم دارویی )
واژه مصوب: گِرددانه
تعریف: ذرات کروی شکل حاوی دارو که در ساخت قرص و کپسول به کار می روند


کلمات دیگر: