بطوراسنادی، بطورمستقیم چنانکه صورت فرع پیداکند
attributively
بطوراسنادی، بطورمستقیم چنانکه صورت فرع پیداکند
انگلیسی به انگلیسی
• in the form of an adjective (grammar)
جملات نمونه
1. Some adjectives can only be used attributively.
[ترجمه ترگمان]در برخی از صفات تنها می توان از attributively استفاده کرد
[ترجمه گوگل]برخی از صفت ها می توانند به صورت وابسته استفاده شوند
[ترجمه گوگل]برخی از صفت ها می توانند به صورت وابسته استفاده شوند
2. The genitive noun is used attributively.
[ترجمه ترگمان]اسم genitive از attributively استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اسم ژنیتی به طور وابسته استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اسم ژنیتی به طور وابسته استفاده می شود
3. This noun is used only attributively.
[ترجمه ترگمان]این اسم تنها از attributively استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این اسم فقط به معنای وابسته است
[ترجمه گوگل]این اسم فقط به معنای وابسته است
4. Mr Wang checks the mobile phone date of the other side to be peony river city attributively from the net.
[ترجمه ترگمان]آقای وانگ تلفن همراه را از طرف دیگر بررسی می کند تا city شهری peony را از تور دور کند
[ترجمه گوگل]آقای وانگ تاریخ تلفن همراه طرف دیگر را بررسی می کند که شهر رودخانه گلابی است که از شبکه خبری است
[ترجمه گوگل]آقای وانگ تاریخ تلفن همراه طرف دیگر را بررسی می کند که شهر رودخانه گلابی است که از شبکه خبری است
5. Classics inquiry, number of card of this mobile phone is attributively " Henan letter is open " .
[ترجمه ترگمان]پرس و جویی کلاسیک، شماره کارت این تلفن همراه attributively است
[ترجمه گوگل]درخواست کلاسیک، تعداد کارت این تلفن همراه به معنای 'نامه هنان' باز است
[ترجمه گوگل]درخواست کلاسیک، تعداد کارت این تلفن همراه به معنای 'نامه هنان' باز است
کلمات دیگر: