تعویق، عقب انداختن، موکول کردن، تاخیر کردن، بتعویق انداختن، پست تر دانستن، موکول ببعد کردن، معوق کردن، معوق گذاردن
postponing
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
قضیه ایشالا از شنبه شروع میکنمه: )
به عقب انداختن چیزی مثل هدف یا سفری یا یه کاری کلا
به عقب انداختن چیزی مثل هدف یا سفری یا یه کاری کلا
به تعویق انداختن
کلمات دیگر: