(دنده ی اتومبیل) دنده را از سنگین به سبک تر عوض کردن، دنده ی معکوس
downshift
(دنده ی اتومبیل) دنده را از سنگین به سبک تر عوض کردن، دنده ی معکوس
انگلیسی به فارسی
(دندهی اتومبیل) دنده را از سنگین به سبکتر عوض کردن، دندهی معکوس
پایین حرکت
جملات نمونه
1. when we reached the foothills, we had to downshift
وقتی که به کوهپایه رسیدیم مجبور شدیم با دنده ی پایین تر برویم.
When we reached the foothills, we had to downshift.
وقتی که به کوهپایه رسیدیم مجبور شدیم با دندهی پایینتر برویم.
پیشنهاد کاربران
تغییر شغل از یک شغل استرس زا با درآمد بالا به یه شغل راحت ولی با درآمد کم
کلمات دیگر: