اسم خاص مونث
constance
اسم خاص مونث
انگلیسی به فارسی
اسم خاص مؤنث
دریاچهی کنستانس (بین سویس و آلمان و اتریش - اسم کامل آن: Lake (of) Constance)
کنستانسن
انگلیسی به انگلیسی
• female first name; city in western germany; lake in western europe
جملات نمونه
1. Constance doesn't have a way with words like you do.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"هیچ راهی نداره که با کلمات مثل تو حرف بزنه\"
[ترجمه گوگل]Constance راههایی با کلمات مانند شما ندارد
[ترجمه گوگل]Constance راههایی با کلمات مانند شما ندارد
2. Thinking of the austere rations back in Britain, Constance was uneasy at such luxury.
[ترجمه ترگمان]با فکر کردن به جیره غذایی که در بریتانیا بود، از چنین تجمل و تجملات ناراحت بود
[ترجمه گوگل]کنستانس در مورد لوبیای ریزهکاری در بریتانیا، چنین لوکس را ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]کنستانس در مورد لوبیای ریزهکاری در بریتانیا، چنین لوکس را ناراحت کرد
3. Constance never forgot standing in front of one on the main staircase.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"هیچوقت جلوی یکی از پله های اصلی رو یادش نمی رفت\"
[ترجمه گوگل]کنستانس هرگز فراموش نکرد که در مقابل یک در پله اصلی ایستاده باشد
[ترجمه گوگل]کنستانس هرگز فراموش نکرد که در مقابل یک در پله اصلی ایستاده باشد
4. Although flattered by his interest, Constance was not overwhelmed.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"، با اینکه با توجه به علاقه ای که داشت، تحت تاثیر قرار نگرفته بود\"
[ترجمه گوگل]اگرچه از نظر منافعش غافلگیر شد، کنستانس غرق نشد
[ترجمه گوگل]اگرچه از نظر منافعش غافلگیر شد، کنستانس غرق نشد
5. Constance and Will loved going for walks together.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"و\" ویل \"دوست داشتن باهم قدم بزنن\"
[ترجمه گوگل]کنستانس و خواهش می کنم برای پیاده روی با هم
[ترجمه گوگل]کنستانس و خواهش می کنم برای پیاده روی با هم
6. She welcomed Constance for her weekly lesson with genuine warmth.
[ترجمه ترگمان]او از کنست انس برای درس هفتگی خود با گرمی واقعی استقبال کرد
[ترجمه گوگل]او از کنستانس برای درس هفتگی خود با گرمی واقعی استقبال کرد
[ترجمه گوگل]او از کنستانس برای درس هفتگی خود با گرمی واقعی استقبال کرد
7. Constance heard the crack of his skull and his cry of pain.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"صدای شکستگی جمجمه و گریه هاش رو شنید\"
[ترجمه گوگل]کنستانس شکسته جمجمه و گریه درد را شنید
[ترجمه گوگل]کنستانس شکسته جمجمه و گریه درد را شنید
8. Constance had been there just under three weeks when she was called into the fitting room by the vendeuse.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"فقط سه هفته بود که\" کنستنس \"تو اتاق\" vendeuse \"تماس گرفته بود\"
[ترجمه گوگل]کنستانس فقط در کمتر از سه هفته بود که او را در اتاق مناسب با vendeuse فراخوانده بود
[ترجمه گوگل]کنستانس فقط در کمتر از سه هفته بود که او را در اتاق مناسب با vendeuse فراخوانده بود
9. Miss Hatherby showed Constance the treasures of the house.
[ترجمه ترگمان]میس Hatherby گنجینه های خانه را به من نشان داد
[ترجمه گوگل]خانم هانتبی Constance گنجینه های خانه را نشان داد
[ترجمه گوگل]خانم هانتبی Constance گنجینه های خانه را نشان داد
10. Constance found him repulsive and she knew immediately that he was dangerous.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"اونو نفرت انگیز پیدا کرد و فورا فهمید که اون خطرناکه\"
[ترجمه گوگل]کنستانس او را مخدوش کرد و بلافاصله متوجه شد که او خطرناک است
[ترجمه گوگل]کنستانس او را مخدوش کرد و بلافاصله متوجه شد که او خطرناک است
11. Now Constance began to put on an act.
[ترجمه ترگمان]حالا \"کنستنس\" شروع کرد به بازی کردن
[ترجمه گوگل]اکنون کنستانس شروع به اعمال کرد
[ترجمه گوگل]اکنون کنستانس شروع به اعمال کرد
12. It met at Constance in November 1414 and Pope John was deposed.
[ترجمه ترگمان]در نوامبر سال ۱۴۱۴ در کنست انس گرفت و پاپ جان از سلطنت خلع شد
[ترجمه گوگل]او در نوامبر 1414 در کنستانس دیدار کرد و پاپ جان دفن شد
[ترجمه گوگل]او در نوامبر 1414 در کنستانس دیدار کرد و پاپ جان دفن شد
13. As they walked down the drive, Constance was surprised at how cool it was under the pines.
[ترجمه ترگمان]وقتی از اتومبیل پیاده شدند، کنست انس از اینکه چقدر زیر درختان صنوبر بود تعجب کرد
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها درایو را راندند، کنستانس در مورد چگونگی خنک شدن آن در زیر کاج شگفت زده شد
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها درایو را راندند، کنستانس در مورد چگونگی خنک شدن آن در زیر کاج شگفت زده شد
14. Constance found Nicky more attractive as the days passed with no word from or of him.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"بیشتر از روزه ای گذشته\" نیکی \"،\" نیکی \"رو جذاب و جذاب پیدا کرده\"
[ترجمه گوگل]کنستانس نیکی را جذاب تر از آن دانست که روزها بدون هیچ کلمه ای از او یا از او گذشت
[ترجمه گوگل]کنستانس نیکی را جذاب تر از آن دانست که روزها بدون هیچ کلمه ای از او یا از او گذشت
15. Constance, in a few words, had insulted his dignity, his pride, his sense of exclusiveness, his manhood.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"، با چند کلمه، از غرور و غرور و sense و exclusiveness و مردانگی او توهین کرده بود
[ترجمه گوگل]کنستانس، در چند کلمه، به شکست خود، شکوه او، حس منحصر به فرد بودن، وحدت او، وحشت زده کرد
[ترجمه گوگل]کنستانس، در چند کلمه، به شکست خود، شکوه او، حس منحصر به فرد بودن، وحدت او، وحشت زده کرد
کلمات دیگر: