(امریکا - خودمانی)، (سیرک و نمایش و غیره) هنرپیشه ی اول
top banana
(امریکا - خودمانی)، (سیرک و نمایش و غیره) هنرپیشه ی اول
انگلیسی به فارسی
(آمریکا - عامیانه) (سیرک و نمایش و غیره) هنرپیشهی اول
(آمریکا - عامیانه) آدم مهم، کلهگنده
موز بالا
مترادف و متضاد
head person
Synonyms: ace, big enchilada, bigwig, head honcho, main comic, second to none, star, top dog
جملات نمونه
1. For many years he was top banana on the circuit.
[ترجمه ترگمان]سال های سال او در مدار خود موز بود
[ترجمه گوگل]برای چندین سال او موز بالا در مدار بوده است
[ترجمه گوگل]برای چندین سال او موز بالا در مدار بوده است
2. Who is the top banana here?
[ترجمه ترگمان]بهترین موز اینجا کیه؟
[ترجمه گوگل]اینجا موز بالا است؟
[ترجمه گوگل]اینجا موز بالا است؟
3. Before he became the top banana he was a much friendlier and most likable person.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که به بهترین موز تبدیل شود، او بسیار دوستانه و بسیار دوست داشتنی بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او موز بلند شود، او شخص بسیار دوست داشتنی و دوست داشتنی بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او موز بلند شود، او شخص بسیار دوست داشتنی و دوست داشتنی بود
4. He lost a good opportunity to become top banana.
[ترجمه ترگمان]اون یه فرصت خوب رو از دست داد تا بهترین موز بشه
[ترجمه گوگل]او یک فرصت خوب برای تبدیل شدن به موز بالا به دست آورد
[ترجمه گوگل]او یک فرصت خوب برای تبدیل شدن به موز بالا به دست آورد
5. For many years Doctor Henry Kissinger has been a top banana in American foreign policy.
[ترجمه ترگمان]هنری هنری کیسینجر پس از سال ها یک موز برتر در سیاست خارجی آمریکا بوده است
[ترجمه گوگل]دکتر هنری کیسینجر سالهاست که در سیاست خارجی آمریکا موز برتر است
[ترجمه گوگل]دکتر هنری کیسینجر سالهاست که در سیاست خارجی آمریکا موز برتر است
پیشنهاد کاربران
رئیس اصلی
آدم کله گنده
Big shot , fat cat
Big shot , fat cat
کلمات دیگر: