کلمه جو
صفحه اصلی

consulting


مشاوره ای، کنکاشی

انگلیسی به فارسی

مشاور


مشاوره، مشورت کردن، همفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: offering professional advice or expertise.

- a consulting firm
[ترجمه ترگمان] یه شرکت مشاور
[ترجمه گوگل] یک شرکت مشاوره
- the consulting attorney
[ترجمه ترگمان] وکیل مشاور
[ترجمه گوگل] وکیل مشاوره

• advising, counseling; receiving counsel

جملات نمونه

1. a consulting engineer
مهندس مشاور

2. Do not discontinue the treatment without consulting your doctor.
[ترجمه ترگمان]بدون مشورت با دکتر، درمان رو ادامه نده
[ترجمه گوگل]درمان بدون مشاوره با پزشک خود را متوقف نکنید

3. The firm was taken over by a multinational consulting firm.
[ترجمه ترگمان]شرکت توسط یه شرکت مشاور چند ملیتی دستگیر شده
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط یک شرکت مشاوره چند ملیتی به تصویب رسید

4. Enviros Consulting has a client base of more than 000 organisations worldwide.
[ترجمه ترگمان]مشاوره Enviros دارای یک پایه مشتری بیش از ۰۰۰ سازمان در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]Enviros Consulting دارای پایه مشتری بیش از 000 سازمان در سراسر جهان است

5. In the cosy consulting room the children are surrounded by familiar objects.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در اتاق مشاوره cosy با اشیا آشنا احاطه شده اند
[ترجمه گوگل]در اتاق مشاوره دنج، اطفال با اشیا آشنا احاطه شده اند

6. An increasing number of people are consulting their accountants about the tax laws.
[ترجمه ترگمان]شمار فزاینده ای از مردم در حال رایزنی با حسابداران در مورد قوانین مالیاتی هستند
[ترجمه گوگل]تعداد روزافزون مردم با حسابداران خود در مورد قوانین مالیاتی مشورت می کنند

7. They're consulting a lawyer? I don't like the sound of that.
[ترجمه ترگمان]با یه وکیل مشورت می کنن؟ از این صدا خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]آنها یک وکیل مشاوره می کنند؟ من صدای آن را دوست ندارم

8. She was infuriated by his presumption in not consulting her first.
[ترجمه ترگمان]از این گستاخی، از این که به او مراجعه نکرده بود خشمگین شد
[ترجمه گوگل]او با پیش فرضش در ابتدا با وی مشورت نکرد

9. After consulting with her daughter and manager she decided to take on the part, on her terms.
[ترجمه ترگمان]او پس از مشورت با دخترش و مدیر تصمیم گرفت که در شرایط خود شرکت کند
[ترجمه گوگل]پس از مشورت با دختر و مدیر او تصمیم گرفت تا بر اساس شرایط او را به دست آورد

10. The medical orderly helped the granny into the consulting room.
[ترجمه ترگمان]مستخدم پزشکی به مادر بزرگ کمک کرد تا وارد اتاق مشاوره شود
[ترجمه گوگل]به طور منظم، مادربزرگ به اتاق مشاوره کمک کرد

11. I can't believe you sold the car without consulting me!
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه بدون مشورت با من ماشین رو فروختی!
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که بدون مشورت با من ماشین را فروختی!

12. You shouldn't have done it without consulting me.
[ترجمه ترگمان]تو نباید بدون مشورت با من این کار رو می کردی
[ترجمه گوگل]شما نباید این را بدون مشورت با من انجام دهید

13. This afternoon the Prime Minister was consulting with his advisors and we are expecting an announcement shortly.
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر نخست وزیر با مشاوران خود مشورت می کرد و ما انتظار اعلام زودی را داشتیم
[ترجمه گوگل]این بعد از ظهر نخست وزیر با مشاورانش مشورت کرد و انتظار میرود که کمی کوتاهی اعلام شود

14. Alex had done this without consulting her.
[ترجمه ترگمان]الکس بدون مشورت با او این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]الکس این را بدون مشورت با او انجام داده بود

15. We are consulting closely with our partners and allies.
[ترجمه ترگمان]ما با هم کاری نزدیکی با شرکای و هم پیمانان خود مشورت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما با شرکا و متحدانمان همکاری می کنیم

a consulting engineer

مهندس مشاور


پیشنهاد کاربران

مشاور
example : consulting engineers
معنی : مهندسین مشاور

هم بعنوان صفت: مشاوره ای یا کنکاشی
گاهی بعنوان اسم: خدمات مشاوره

مشاوره تخصصی

( CONSULTING is One Engineers ( IT
CONSULTING به معنی مشاور و مهندسی فناوری اطلاعات ( آی تی ) است💻💻📱📱

مشاوره، مشاوره تخصصی، مشورت


کلمات دیگر: