(مهجور) خوشایند، خوش برخورد، مهمان دوست، ارام، متین، مطبوع
douce
(مهجور) خوشایند، خوش برخورد، مهمان دوست، ارام، متین، مطبوع
انگلیسی به فارسی
آرام، متین، مطبوع
دوز
جملات نمونه
1. Le poisson à la sauce airge - douce est mon plat pr é f é r é.
[ترجمه ترگمان]Le poisson یک سس یال است
[ترجمه گوگل]Le Poisson à la sauce airge - douce est mon plat pr é féré
[ترجمه گوگل]Le Poisson à la sauce airge - douce est mon plat pr é féré
2. "Douce David Deans" was routed horse and foot, and lay at the mercy of his grasping landlord just at the time that Benjamin Bulter died.
[ترجمه ترگمان]\" douce David < < Number > ۱ < \/ Number > اسب و پیاده را تارومار کرد و در همان زمان که بنیامین Bulter درگذشت، در اختیار صاحب اختیار او قرار گرفت
[ترجمه گوگل]'دوو دیوید دینس' اسب و پا را رانده بود و در زمانی که بنجامین بولتر درگذشت، رحمت خویش را به دست آورد
[ترجمه گوگل]'دوو دیوید دینس' اسب و پا را رانده بود و در زمانی که بنجامین بولتر درگذشت، رحمت خویش را به دست آورد
3. Those who are married, Mr Best, douce herald, said, all save one, shall live.
[ترجمه ترگمان]کسانی که متاهل هستند، آقای بهترین herald، می گوید که همه چیز نجات خواهد یافت
[ترجمه گوگل]کسانی که ازدواج کرده اند، آقای Best، douce herald، گفتند که همه چیز را نجات می دهند، باید زندگی کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که ازدواج کرده اند، آقای Best، douce herald، گفتند که همه چیز را نجات می دهند، باید زندگی کنند
4. The saint could not resist the appeal of that spotted belly, butter-soft, that pale fur so douce and plush.
[ترجمه ترگمان]مرد مقدس نمی توانست در برابر جذبه آن شکم کبود، کره ای، نرم و نرم و douce مقاومت کند
[ترجمه گوگل]سنت نمی تواند از تجدید نظر این شکم ناگهانی، کره نرم، که خال خال تا دوز و پوسیدگی است مقاومت کند
[ترجمه گوگل]سنت نمی تواند از تجدید نظر این شکم ناگهانی، کره نرم، که خال خال تا دوز و پوسیدگی است مقاومت کند
5. A pile of oat flour. three immature sugar syrup pancake. and half douce of dry plum.
[ترجمه ترگمان]یک دسته از آرد جو سه تا کیک عسلی خام و نصف douce آلو خشک
[ترجمه گوگل]شمع آرد جو سه نان شیرین شربت شربت شکر و نیمی از آلو خشک
[ترجمه گوگل]شمع آرد جو سه نان شیرین شربت شربت شکر و نیمی از آلو خشک
6. But then the sun broke through the cloods, and the douce song o' a laverock filled me wi' gledness.
[ترجمه ترگمان]اما در این موقع خورشید از میان تاریکی فرو رفت، و آواز خواندن سرود ملی، من را با gledness پر کرد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، خورشید از بین رفته بود و آهنگ دوازدهم «لاروخانها» من را گشاد کرد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، خورشید از بین رفته بود و آهنگ دوازدهم «لاروخانها» من را گشاد کرد
پیشنهاد کاربران
لطیف
کلمات دیگر: