کلمه جو
صفحه اصلی

protester


واخواه، واخواهی دهنده، ازروی اعترا­

انگلیسی به فارسی

واخواه،واخواهی دهنده،ازروی اعتراض


انگلیسی به انگلیسی

• remonstrator, demonstrator, one who makes a public display of objection; one who opposes, one who objects
a protester is a person who protests publicly about something, for example by taking part in a demonstration.

جملات نمونه

1. The protester was jabbing a finger aggressively at a policeman.
[ترجمه ترگمان]یک معترض به شدت با انگشت به یک پلیس اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پروتستان یک انگشت را به شدت درگیر یک پلیس کرد

2. A woman protester was killed by a ricochet .
[ترجمه بوف] یکی از اعتراض کنندگان زن با کمانه کردن گلوله گشته شد.
[ترجمه ترگمان]یه زن شورشی توسط یه کمانه کشته شد
[ترجمه گوگل]یکی از اعتراض کنندگان زن توسط یک بی کمان کشته شد

3. A single protester attempted to unfurl a banner in the square on June but was quickly arrested by police.
[ترجمه ترگمان]یک معترض در ماه ژوئن تلاش کرد یک بنر را در میدان نبرد کند، اما به سرعت توسط پلیس دستگیر شد
[ترجمه گوگل]یک پروتئین واحد تلاش کرد که یک ژنرال را در میدان در ماه ژوئن باز کند، اما به سرعت توسط پلیس دستگیر شد

4. The protester needed hospital treatment and months of physiotherapy after being run down.
[ترجمه ترگمان]این معترض پس از اینکه به بیمارستان آمد نیازمند درمان بیمارستان و ماه ها فیزیوتراپی بود
[ترجمه گوگل]پروتکل نیاز به درمان بیمارستانی و ماه فیزیوتراپی پس از زایمان دارد

5. The hunt steward holding the protester even appears to deliberately push him into the path of the vehicle.
[ترجمه ترگمان]مباشر شکار که معترض را نگه داشته است، حتی به نظر می رسد عمدا او را به مسیر خودرو هل می دهد
[ترجمه گوگل]حامی شکار که پروتستان را برگزار می کند حتی به نظر می رسد عمدا او را به مسیر خودرو سوق می دهد

6. In Kwangju a protester received a near-fatal beating by police in an incident which served to give fresh impetus to the protests.
[ترجمه ترگمان]در Kwangju، یک معترض در رویدادی که منجر به ضرب و شتم شدید پلیس شد، ضربه ای مهلک به او وارد آورد که باعث ایجاد انگیزه تازه ای برای اعتراضات شد
[ترجمه گوگل]در کوانجیو، یکی از اعضای یک پروتکل، در یک حادثه ای که ضرب و شتم نزدیک به مرگ را در پی داشت، موجب تشدید اعتراضات شد

7. The loud protester was ejected from the scene.
[ترجمه ترگمان]معترض بلند اعتراض را از صحنه بیرون کرد
[ترجمه گوگل]اعتراض بزرگی از صحنه خارج شد

8. The number of death and injury of the protester remain unclear.
[ترجمه ترگمان]تعداد کشته شدگان و جراحت این معترض مشخص نیست
[ترجمه گوگل]تعداد مرگ و صدمه پروتستان هنوز مشخص نیست

9. A police officer arrested the protester, identified by the British Press Association as a man known as "Jonnie Marbles" on the social networking service Twitter.
[ترجمه ترگمان]یک افسر پلیس این معترض را که توسط انجمن مطبوعات بریتانیا به عنوان یک مرد شناخته شده به نام \"مرمره ای Jonnie\" در شبکه اجتماعی خدمات شبکه اجتماعی دستگیر شده است، دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]یک افسر پلیس معترض را که توسط انجمن مطبوعات بریتانیا به عنوان یک مرد به نام Jonnie Marbles در سرویس توییتر شبکه اجتماعی شناخته شده است دستگیر کرد

10. A protester threw barrier at riot control officers outside Parliament during a demonstration in central Athens.
[ترجمه ترگمان]یک معترض در طی تظاهرات در مرکز آتن، مانع از عبور ماموران کنترل شورش در خارج از پارلمان شد
[ترجمه گوگل]یک معترض در مانیتور در ماموریت های کنترل شورش در خارج از پارلمان در تظاهرات در مرکز آتن قرار گرفت

11. The Greek police arrested a protester during clashes in central Athens.
[ترجمه ترگمان]پلیس یونان یک معترض را در طی درگیری هایی در مرکز آتن دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]پلیس یونان در جریان درگیری ها در مرکز آتن دستگیر شد

12. A Palestinian protester in a Santa Claus costume runs away from a tear gas canister fired by Israeli troops during a protest outside the West Bank village of Bilin.
[ترجمه ترگمان]یک معترض فلسطینی در لباس سانتا کلوس از یک مخزن گاز اشک آور شلیک کرد که توسط نیروهای اسرائیلی در طی اعتراضی خارج از روستای کرانه باختری of شلیک شد
[ترجمه گوگل]یک معترضین فلسطینی در یک لباس بابا نوئل از یک کانال گاز اشک آور اخراج شده توسط نیروهای اسرائیلی در جریان اعتراض خارج از روستای بیلین در غرب غربی می افتد

13. Police officers arrested a protester at an anti government rally in Karachi, Pakistan, Thursday.
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس روز پنج شنبه در یک تظاهرات ضد دولتی در کراچی، پاکستان، یک معترض را دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]یک افسر پلیس در روز پنج شنبه یک تظاهرات ضد دولتی در کراچی، پاکستان را دستگیر کرد

14. An Iranian student protester, sentenced to death for appearing on our cover, has escaped to America.
[ترجمه ترگمان]یک معترض ایرانی که به خاطر ظاهر شدن در پوشش ما به مرگ محکوم شده بود، به آمریکا فرار کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از اعتراضی دانشجوی ایرانی که به خاطر ظاهر شدن در پوشش ما به اعدام محکوم شده است، به آمریکا فرار کرده است

پیشنهاد کاربران

معترض


کلمات دیگر: