(انگلیس) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار (برای بچه) (push-chair هم می نویسند)
pushchair
(انگلیس) کالسکه ی بچه، صندلی چرخدار (برای بچه) (push-chair هم می نویسند)
انگلیسی به فارسی
(انگلیس) کالسکهی بچه، صندلی چرخدار (برای بچه) (push-chair هم مینویسند)
صندلی چرخدار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a light four-wheeled seat for transporting children that are too young to walk far; stroller.
• (british) type of foldable children's stroller
a pushchair is a small chair on wheels, in which a small child can sit and be wheeled around.
(british) type of foldable children's stroller
a pushchair is a small chair on wheels, in which a small child can sit and be wheeled around.
(british) type of foldable children's stroller
جملات نمونه
1. It bounced along above the pushchair, flashing gold, red and silver in the sunshine.
[ترجمه ترگمان]روی زمین افتاد و با نور طلایی و طلایی و طلایی خورشید بالا و پایین رفت
[ترجمه گوگل]آن را در بالای صندلی صندلی بالا برده، گل طلایی، قرمز و نقره ای را در آفتاب پرتاب می کند
[ترجمه گوگل]آن را در بالای صندلی صندلی بالا برده، گل طلایی، قرمز و نقره ای را در آفتاب پرتاب می کند
2. The undertaker took him in a pushchair like a baby.
[ترجمه ترگمان]تابوت ساز او را مثل یک بچه در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]مامور او را در صندلی راننده مانند یک کودک برد
[ترجمه گوگل]مامور او را در صندلی راننده مانند یک کودک برد
3. I was also pushing a double pushchair, bending over changing nappies and lifting the boys in and out of the car.
[ترجمه ترگمان]همچنین در حال هل دادن دو pushchair بودم، در حالی که روی پوشک بچه خم شده بودم و بچه ها را داخل و خارج از ماشین بلند می کردم
[ترجمه گوگل]من نیز یک صندلی دو نفره را فشار دادم، پوشک را تغییر دادم و پسران را در داخل و خارج از ماشین بلند کردم
[ترجمه گوگل]من نیز یک صندلی دو نفره را فشار دادم، پوشک را تغییر دادم و پسران را در داخل و خارج از ماشین بلند کردم
4. Theresa is wheeling a pushchair and trying to cope with the twins.
[ترجمه ترگمان]ترزا در حال چرخاندن یک pushchair و تلاش برای کنار آمدن با دوقلوها است
[ترجمه گوگل]تریزا صندلی صندلی چرخدار و سعی دارد با دوقلوها کنار بیاید
[ترجمه گوگل]تریزا صندلی صندلی چرخدار و سعی دارد با دوقلوها کنار بیاید
5. My Silver Cross pushchair came from there.
[ترجمه ترگمان] pushchair \"My\" از اونجا اومد بیرون
[ترجمه گوگل]صندلی نقره ای من از آنجا بیرون آمد
[ترجمه گوگل]صندلی نقره ای من از آنجا بیرون آمد
6. Close to ?13 38 will go on a pushchair, an average of ?70. 03 for the first car seat and around ?5 9on a high chair.
[ترجمه ترگمان]نزدیک به؟ ۱۳ ۳۸ به طور متوسط به یک pushchair خواهد رفت؟ ۷۰ ۳ برای اولین صندلی اتومبیل و اطراف آن؟ ۵ ۹ بر روی یک صندلی بلند
[ترجمه گوگل]نزدیک به 13 38 خواهد شد در صندلی رانندگی، به طور متوسط؟ 70 03 برای اولین صندلی ماشین و در اطراف؟ 5 9 در صندلی بالا
[ترجمه گوگل]نزدیک به 13 38 خواهد شد در صندلی رانندگی، به طور متوسط؟ 70 03 برای اولین صندلی ماشین و در اطراف؟ 5 9 در صندلی بالا
7. Who can fold up a pushchair, toddler and shopping and then get them all onto the bus?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند یک کودک نوپا، نوپا و بخرد را جمع کند و بعد همه آن ها را سوار اتوبوس کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند صندلی صندلی، کودک نو پا و خرید را جمع کند و سپس همه آنها را در اتوبوس بگیرد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند صندلی صندلی، کودک نو پا و خرید را جمع کند و سپس همه آنها را در اتوبوس بگیرد؟
8. Perhaps Coun Thorne-Wallis should get out and about with the pushchair a little more.
[ترجمه ترگمان]شاید هم ون تورن - و و الیس هم باید یه کمی بیشتر از این فرار کنن
[ترجمه گوگل]شاید کان تورون والیز باید کمی بیشتر از صندلی راننده بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]شاید کان تورون والیز باید کمی بیشتر از صندلی راننده بیرون بیاید
9. Then she noticed we had a child with us in a pushchair.
[ترجمه ترگمان]بعد متوجه شد که ما با هم یک بچه داریم
[ترجمه گوگل]سپس او متوجه شد که ما در یک صندلی صندلی بچه داریم
[ترجمه گوگل]سپس او متوجه شد که ما در یک صندلی صندلی بچه داریم
10. It is available now, priced around £169 for the pushchair and £139 for the carrycot.
[ترجمه ترگمان]اکنون در دسترس است و حدود ۱۶۹ میلیون پوند برای the و ۱۳۹ پوند برای the قیمت دارد
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر در دسترس است، قیمت حدود 169 پوند برای صندلی مسافرتی و 139 پوند برای صندلی
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر در دسترس است، قیمت حدود 169 پوند برای صندلی مسافرتی و 139 پوند برای صندلی
11. Obviously the eldest girl had been shopping: the folding pushchair had a shelf under the seat lumped high with plastic bags.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که دختر بزرگ تر خرید کرده بود: the تاشو روی صندلی زیر صندلی پر از کیسه های پلاستیکی پر شده بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دختر ارشد خرید صندلی تاشو قفسه ای تحت صندلی با کیسه های پلاستیکی بالا قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بدیهی است که دختر ارشد خرید صندلی تاشو قفسه ای تحت صندلی با کیسه های پلاستیکی بالا قرار گرفته است
12. At Penarth alone the discarded items collected ranged from timber and aluminium cans to an old pushchair frame.
[ترجمه ترگمان]در Penarth، آیتم های دور افتاده جمع آوری شده از قوطی های چوب و آلومینیوم گرفته تا یک قاب pushchair قدیمی بودند
[ترجمه گوگل]در Penarth به تنهایی موارد جمع آوری شده جمع آوری شده از قوطی های چوبی و آلومینیومی به قاب قدیمی صندلی صندلی است
[ترجمه گوگل]در Penarth به تنهایی موارد جمع آوری شده جمع آوری شده از قوطی های چوبی و آلومینیومی به قاب قدیمی صندلی صندلی است
13. Your reviewer found that a chubby woman with a baby in a pushchair partially blocked the view and would not budge.
[ترجمه ترگمان]ارزیاب شما متوجه شد که یک زن چاق با یک بچه در a تا حدی جلوی دید را گرفته است و تکان نمی خورد
[ترجمه گوگل]بررسیگر شما دریافت که یک زن چاق با یک کودک در یک صندلی چوبی به طور جزئی این دید را مسدود کرده است و نمی تواند حرکت کند
[ترجمه گوگل]بررسیگر شما دریافت که یک زن چاق با یک کودک در یک صندلی چوبی به طور جزئی این دید را مسدود کرده است و نمی تواند حرکت کند
پیشنهاد کاربران
a plastic waterproof cover for the pushchair
کلمات دیگر: