کلمه جو
صفحه اصلی

overemphasize


بیش از حد تاکید کردن

انگلیسی به فارسی

بیش از حد تاکید کردن


overemphasize، بیش از حد تاکید کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of emphasize.

- This point is so important that it is impossible to overemphasize it.
[ترجمه ترگمان] این نکته آنقدر مهم است که نمی توان آن را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل] این نکته بسیار مهم است که آن را بیش از حد غلبه کنیم

• put excessive emphasis on, stress too much (also overemphasise)
if you overemphasize something, you give it more importance than it deserves or than is considered appropriate.

جملات نمونه

1. In the past the exam had been overemphasized.
[ترجمه ترگمان]در گذشته امتحان پایان یافته بود
[ترجمه گوگل]در گذشته امتحان بیش از حد مورد توجه بوده است

2. Democrats will complain he overemphasizes punishment at the expense of prevention and treatment.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها شکایت خواهند کرد که او با هزینه پیش گیری و درمان مجازات خواهد شد
[ترجمه گوگل]دموکرات ها شکایت دارند که او مجازات را به هزینه پیشگیری و درمان مجازات می کند

3. I can't overemphasize the cleanliness of this place.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم از تمیزی اینجا خلاص شم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم پاکیزگی این مکان را بیش از پیش تذکر دهم

4. The importance of adequate preparation cannot be overemphasized .
[ترجمه ترگمان]اهمیت آماده سازی مناسب نمی تواند overemphasized باشد
[ترجمه گوگل]اهمیت آمادگی کافی نمی تواند بیش از حد مورد توجه قرار گیرد

5. The importance of preparation cannot be overemphasized.
[ترجمه ترگمان]اهمیت آماده سازی را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]اهمیت آمادگی را نمی توان بیش از حد مورد توجه قرار داد

6. It is hard to overemphasize the importance of this point.
[ترجمه ترگمان]درک اهمیت این نکته سخت است
[ترجمه گوگل]اهمیت این نکته بسیار دشوار است

7. The report overemphasizes the role of the teacher. Children also learn from their parents and from each other.
[ترجمه ترگمان]این گزارش نقش معلم را تایید می کند کودکان همچنین از پدر و مادرشان و از یکدیگر یاد می گیرند
[ترجمه گوگل]این گزارش نقش معلم را بیش از پیش برجسته می کند کودکان نیز از والدین خود و از یکدیگر یاد می گیرند

8. I think the book overemphasizes the importance of religion in the history of the US.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم این کتاب اهمیت دین را در تاریخ ایالات متحده مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کتاب بیش از حد اهمیت دین را در تاریخ ایالات متحده تأکید می کند

9. The importance of car safety cannot be overemphasized.
[ترجمه ترگمان]اهمیت ایمنی اتومبیل را نمی توان نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]اهمیت ایمنی خودرو را نمی توان بیش از حد مورد توجه قرار داد

10. Jacob's strictures served as a reminder that neat and tidy land use arrangements may have been over-emphasized.
[ترجمه ترگمان]باریک بینی جیکوب به عنوان یک یادآور عمل کرد که تنظیمات کاربری زمین های تمیز و تمیز ممکن است بیش از حد مورد تاکید قرار گرفته باشد
[ترجمه گوگل]استراتژی های یعقوب به عنوان یک یادآوری یادآور شد که ترتیبات استفاده منظم و منظم ممکن است بیش از حد تأکید داشته باشد

11. This point cannot be overemphasized.
[ترجمه ترگمان]این نکته را نمی توان انکار کرد
[ترجمه گوگل]این نقطه را نمی توان بیش از حد مورد توجه قرار داد

12. It can not be overemphasized that many non-biological factors mitigate the influence of fertility patterns upon health and mortality.
[ترجمه ترگمان]نمی توان انکار کرد که بسیاری از عوامل non تاثیر الگوهای باروری را بر سلامت و مرگ و میر کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]نمی توان فهمید که بسیاری از عوامل غیر بیولوژیکی تاثیر مدل های باروری بر بهداشت و مرگ و میر را کاهش می دهند

13. The importance of adequate preparation can not be overemphasized in view of the substantial delays and costs that could arise through error.
[ترجمه ترگمان]اهمیت آماده سازی مناسب را نمی توان با توجه به تاخیرات قابل توجه و هزینه هایی که ممکن است از طریق خطا به وجود آید، توصیف کرد
[ترجمه گوگل]با توجه به تاخیر و هزینه های قابل ملاحظه ای که ممکن است از طریق خطا بوجود آید، اهمیت آمادگی مناسب نمی تواند بیش از حد مورد توجه قرار گیرد

14. It's inadvisable to overemphasize this point.
[ترجمه ترگمان]دور از نزاکت است که این نکته را مطرح کند
[ترجمه گوگل]این نکته ضروری است که این موضوع را بیش از حد مورد توجه قرار دهیم

پیشنهاد کاربران

نادیده گرفتن

زیادی تاکید داشتن، تاکید زیادی داشتن

زیادی اهمیت دادن


کلمات دیگر: