ماجراجویانه
adventurist
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• an adventurist is someone who is willing to take risks or act illegally in order to gain an advantage.
adventurist policies, methods, or ideas are risky, and are designed to take advantage of a bad situation.
adventurist policies, methods, or ideas are risky, and are designed to take advantage of a bad situation.
جملات نمونه
1. The ultimate adventurist and survival expert will be guiding you with exclusive film, photos, illustrations, quizzes, quotes and interactive tools.
[ترجمه ترگمان]متخصص زنده ماندن و متخصص زنده ماندن، شما را با فیلم، عکس، تصاویر، quizzes، quotes و ابزارهای تعاملی هدایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]متخصص ماجراجویانه و زنده ماندن نهایی شما را با فیلم، عکس، تصویر، آزمون، نقل قول و ابزارهای تعاملی هدایت می کند
[ترجمه گوگل]متخصص ماجراجویانه و زنده ماندن نهایی شما را با فیلم، عکس، تصویر، آزمون، نقل قول و ابزارهای تعاملی هدایت می کند
2. We must avoid adopting any adventurist policies towards the middle peasants.
[ترجمه ترگمان]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های adventurist نسبت به کشاورزان میانی اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های ماجراجویانه در برابر دهقانان میانه رو اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های ماجراجویانه در برابر دهقانان میانه رو اجتناب کنیم
3. We must avoid adopting any adventurist policies towards middle and small industrialists and merchants.
[ترجمه ترگمان]ما باید از اتخاذ هر گونه سیاست های adventurist نسبت به صنعتگران و بازرگانان کوچک و کوچک اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ سیاست های ماجراجویانه علیه صنعتگران و بازرگانان متوسط و کوچک اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید از اتخاذ سیاست های ماجراجویانه علیه صنعتگران و بازرگانان متوسط و کوچک اجتناب کنیم
4. I did not think that this is adventurist actions.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم که این کار adventurist باشد
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم که این اقدامات ماجراجویانه است
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم که این اقدامات ماجراجویانه است
5. The next day the Communist Party denounced the demonstration as the act of pampered adventurists.
[ترجمه ترگمان]روز بعد، حزب کمونیست این تظاهرات را به عنوان عمل لوس adventurists محکوم کرد
[ترجمه گوگل]روز بعد حزب کمونیست این تظاهرات را به مثابه عمل ماجراجویان پرخاشگرانه محکوم کرد
[ترجمه گوگل]روز بعد حزب کمونیست این تظاهرات را به مثابه عمل ماجراجویان پرخاشگرانه محکوم کرد
6. Obviously, not really severe punishment, has built the hotbed for some business's adventurist actions.
[ترجمه ترگمان]واضح است که، نه واقعا تنبیه شدید، محل بستری برای برخی از اقدامات adventurist تجاری را ساخته است
[ترجمه گوگل]بدیهی است، مجازات شدید نیست، احتیاج به برخی اقدامات ماجراجویانه کسب و کار شده است
[ترجمه گوگل]بدیهی است، مجازات شدید نیست، احتیاج به برخی اقدامات ماجراجویانه کسب و کار شده است
7. But with regard to specific problems and specific enemies, if we DO not take them seriously, we shall commit adventurist errors.
[ترجمه ترگمان]اما با توجه به مشکلات خاص و دشمنان خاص، اگر آن ها را جدی نگیرد، مرتکب خطاهای adventurist می شویم
[ترجمه گوگل]اما با توجه به مشکلات خاص و دشمنان خاص، اگر ما آنها را جدی نگیریم، باید اشتباهات ماجراجویانه را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]اما با توجه به مشکلات خاص و دشمنان خاص، اگر ما آنها را جدی نگیریم، باید اشتباهات ماجراجویانه را انجام دهیم
8. THERE IS little evidence that China wishes to jeopardize its burgeoning affluence by adventurist attempts to contest American hegemony.
[ترجمه ترگمان]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه چین قصد دارد قدرت شکوفایی خود را از طریق تلاش های adventurist برای رقابت بر استیلای آمریکا به خطر اندازد
[ترجمه گوگل]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه چین با تلاش های ماجراجویانه برای رقابت با هژمونی آمریکایی، به نفع خود در معرض خطر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه چین با تلاش های ماجراجویانه برای رقابت با هژمونی آمریکایی، به نفع خود در معرض خطر قرار می گیرد
9. All Sandhurst officer candidates have to take part in an adventurist training course, be it scuba diving, sailing or rock climbing.
[ترجمه ترگمان]تمام داوطلبان Sandhurst Sandhurst باید در دوره آموزشی adventurist شرکت کنند، غواصی، غواصی، قایقرانی یا صخره نوردی
[ترجمه گوگل]همه کاندیدان افسران سندورست باید در یک دوره آموزشی مهاجمان شرکت کنند، مانند غواصی، قایقرانی یا صخره نوردی
[ترجمه گوگل]همه کاندیدان افسران سندورست باید در یک دوره آموزشی مهاجمان شرکت کنند، مانند غواصی، قایقرانی یا صخره نوردی
پیشنهاد کاربران
ماجراجو، بی پروا، بی باک، بی مبالات، بی ملاحظه، حادثه جو، ماجراگرا
جسور، بی باک
کلمات دیگر: