(verb transitive) مفهوم ساختن، به صورت مفهوم درآوردن، متصور کردن، در تصور آوردن، مجسم کردن
conceptualise
(verb transitive) مفهوم ساختن، به صورت مفهوم درآوردن، متصور کردن، در تصور آوردن، مجسم کردن
انگلیسی به فارسی
مفهوم ساختن، بهصورت مفهوم درآوردن، متصور کردن، در تصور آوردن، مجسم کردن
مفهوم سازی
انگلیسی به انگلیسی
• imagine, conceive, envision; ideate; explain observations with a concept (also conceptualize)
جملات نمونه
1. Simultaneously, women were conceptualised as the passive recipients of scientific manipulation.
[ترجمه ترگمان]به طور هم زمان، زنان به عنوان گیرنده های انفعالی دستکاری علمی شناخته می شدند
[ترجمه گوگل]به طور همزمان، زنان به عنوان گیرنده های منفعل دستکاری علمی مفهوم شدند
[ترجمه گوگل]به طور همزمان، زنان به عنوان گیرنده های منفعل دستکاری علمی مفهوم شدند
2. Some social scientists have conceptualised these workers in terms of a reserve army of labour.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشمندان علوم اجتماعی از نظر نیروی ذخیره نیروی کار این کارگران را اخراج کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی این کارگران را از لحاظ نیروی ذخیرهی نیروی کار تعریف کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی این کارگران را از لحاظ نیروی ذخیرهی نیروی کار تعریف کرده اند
3. This was conceptualised both generally and in terms which could take account of particular cultural characteristics.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به طور کلی و با توجه به ویژگی های فرهنگی خاص مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این مفهوم به طور کلی و به لحاظ مفهومی بود که می توانست از ویژگی های فرهنگی خاصی برخوردار باشد
[ترجمه گوگل]این مفهوم به طور کلی و به لحاظ مفهومی بود که می توانست از ویژگی های فرهنگی خاصی برخوردار باشد
4. Conceptualise a triangle with its three points.
[ترجمه ترگمان]Conceptualise مثلث با سه امتیاز
[ترجمه گوگل]یک مثلث را با سه امتیاز در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]یک مثلث را با سه امتیاز در نظر بگیرید
5. Human thought patterns allow us to conceptualise.
[ترجمه ترگمان]الگوهای فکری انسان به ما این امکان را می دهد که conceptualise کنیم
[ترجمه گوگل]الگوهای اندیشه انسانی ما را قادر به مفهوم سازی می کند
[ترجمه گوگل]الگوهای اندیشه انسانی ما را قادر به مفهوم سازی می کند
6. To help conceptualise and design creative environments for our clients' products and events.
[ترجمه ترگمان]برای کمک به conceptualise و طراحی محیط های خلاق برای محصولات و رویداده ای مشتریان خود
[ترجمه گوگل]برای کمک به مفهوم سازی و طراحی محیط های خلاق برای محصولات و رویدادهای مشتریان ما
[ترجمه گوگل]برای کمک به مفهوم سازی و طراحی محیط های خلاق برای محصولات و رویدادهای مشتریان ما
7. The STB says YourSingapore will allow travellers to conceptualise and plan their individual Singapore travel itinerary.
[ترجمه ترگمان]The می گوید که YourSingapore به مسافران اجازه می دهد تا برنامه سفر مسافرتی انفرادی خود را برنامه ریزی و برنامه ریزی کنند
[ترجمه گوگل]STB می گوید: YourSingapore به مسافران اجازه خواهد داد مفهوم سازی و برنامه ریزی مسافرت سفر خود را در سفر های سنگاپور
[ترجمه گوگل]STB می گوید: YourSingapore به مسافران اجازه خواهد داد مفهوم سازی و برنامه ریزی مسافرت سفر خود را در سفر های سنگاپور
8. To see this one needs to take a closer look at some of the ways in which philosophy has been conceptualised.
[ترجمه ترگمان]برای دیدن این موضوع باید نگاهی نزدیک تر به برخی از روش هایی که در آن فلسفه نادیده گرفته شده است، بیندازیم
[ترجمه گوگل]برای دیدن این نیاز به نگاهی دقیق تر به برخی از راه هایی که در آن فلسفه مفهوم شده است
[ترجمه گوگل]برای دیدن این نیاز به نگاهی دقیق تر به برخی از راه هایی که در آن فلسفه مفهوم شده است
9. It is important to stress that the Chewong do not conceptualise specifically male characteristics as opposed to female ones.
[ترجمه ترگمان]مهم است که تاکید کنیم که Chewong به طور خاص به خصوصیات مرد نسبت به جنس ماده واکنش نشان نمی دهند
[ترجمه گوگل]مهم است که تأکید کنم که چوانگ به طور خاص به ویژگی های مردانه به عنوان مخالف زن نمی پردازد
[ترجمه گوگل]مهم است که تأکید کنم که چوانگ به طور خاص به ویژگی های مردانه به عنوان مخالف زن نمی پردازد
10. Working with people whose verbal skills and ability to conceptualise may he limited or sometimes non-existent, offers a particular challenge.
[ترجمه ترگمان]کار کردن با افرادی که مهارت ها و توانایی های گفتاری آن ها ممکن است محدود یا گاهی نباشد، یک چالش خاص را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کار با افرادی که مهارت های شفاهی و توانایی آنها در مفهوم سازی او ممکن است محدود یا گاهی اوقات غیرممکن باشد، یک چالش خاص را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کار با افرادی که مهارت های شفاهی و توانایی آنها در مفهوم سازی او ممکن است محدود یا گاهی اوقات غیرممکن باشد، یک چالش خاص را ارائه می دهد
11. It includes interviews with these designers on how they conceptualise and develop their ideas.
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل مصاحبه با این طراحان در مورد چگونگی conceptualise و توسعه ایده ها می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل مصاحبه هایی با این طراحان درباره چگونگی مفهوم سازی و توسعه ایده های آنها می شود
[ترجمه گوگل]این شامل مصاحبه هایی با این طراحان درباره چگونگی مفهوم سازی و توسعه ایده های آنها می شود
پیشنهاد کاربران
مفهوم سازی کردن
مفهوم پردازی، مفهوم آفرینی
کلمات دیگر: