سر دسته ی گروه آتش نشانی، سر آتش نشان
fire marshal
سر دسته ی گروه آتش نشانی، سر آتش نشان
انگلیسی به فارسی
سردستهی گروه آتشنشانی، سرآتشنشان
جملات نمونه
1. The deputy state fire marshal led the arson investigation.
[ترجمه ترگمان]معاون آتش نشانی تحقیقات آتیش سوزی رو هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مأمور معاون نماینده دولت، تحقیقات شوش را رهبری کرد
[ترجمه گوگل]مأمور معاون نماینده دولت، تحقیقات شوش را رهبری کرد
2. He was appointed fire marshal.
[ترجمه ترگمان]او مامور آتش نشانی بود
[ترجمه گوگل]او مارشال آتش بود
[ترجمه گوگل]او مارشال آتش بود
3. There were not enough exits to satisfy the fire marshal, and the choir loft had begun to sag.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی راه خروجی نبود که مارشال آتش را راضی کند، و خانه کر کر شروع به فرو رفتن کرد
[ترجمه گوگل]خروجی های کافی برای برآورده شدن مارشال آتش وجود نداشت و کوره شروع به سقوط کرد
[ترجمه گوگل]خروجی های کافی برای برآورده شدن مارشال آتش وجود نداشت و کوره شروع به سقوط کرد
4. The fire marshal discovered that the fire originated at a first-floor front window, the spokesman said.
[ترجمه ترگمان]این سخنگو گفت که سپهبد کشف کرد که آتش از پنجره اول طبقه اول شروع شده است
[ترجمه گوگل]سخنگوی وزارت دفاع این کشور اعلام کرد آتش سوزی در یک پنجره جلو در طبقه اول رخ داده است
[ترجمه گوگل]سخنگوی وزارت دفاع این کشور اعلام کرد آتش سوزی در یک پنجره جلو در طبقه اول رخ داده است
5. The fire marshal made us put half of them in another room, and I had to do two meetings.
[ترجمه ترگمان]مارشال ما را وادار کرد که نصف آن ها را در اتاق دیگری بگذارند و من مجبور شدم دو جلسه تشکیل بدهم
[ترجمه گوگل]شهردار آتش نشانی ما را نیمی از آنها را در یک اتاق دیگر قرار داد و من مجبور شدم دو جلسه را برگزار کنم
[ترجمه گوگل]شهردار آتش نشانی ما را نیمی از آنها را در یک اتاق دیگر قرار داد و من مجبور شدم دو جلسه را برگزار کنم
6. The fire marshal directed the hook - and - ladder units.
[ترجمه ترگمان]مارشال دستور داد که واحد \"و -\" رو هدایت کنه
[ترجمه گوگل]مأمور آتش نشانی، واحدهای قلاب و نرد را اداره می کند
[ترجمه گوگل]مأمور آتش نشانی، واحدهای قلاب و نرد را اداره می کند
7. The state fire marshal led the investigation.
[ترجمه ترگمان]مارشال ایالتی تحقیقات رو رهبری کرد
[ترجمه گوگل]مارشال جنبش دولتی تحقیقات را رهبری کرد
[ترجمه گوگل]مارشال جنبش دولتی تحقیقات را رهبری کرد
8. I wondered when the fire marshal had visited the establishment.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که مارشال آتش نشانی از آنجا بازدید کرده بود
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم وقتی که مارشال آتش را از مأموریت دیدن کرد
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم وقتی که مارشال آتش را از مأموریت دیدن کرد
9. Users must obtain approval from a local fire marshal to install this system.
[ترجمه ترگمان]کاربران باید تاییدیه یک مارشال آتش نشانی محلی برای نصب این سیستم را کسب کنند
[ترجمه گوگل]برای نصب این سیستم، کاربران باید یک موتورسیکلت محلی را تأیید کنند
[ترجمه گوگل]برای نصب این سیستم، کاربران باید یک موتورسیکلت محلی را تأیید کنند
10. While there, Carrey perfected many characters, most notoriously "Fire Marshal Bill"who always went up in a blaze.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در آنجا، کری تعداد زیادی از شخصیت های معروف را به کمال رساند، که اکثر آن ها \"مارشال\" (بیل کلینتون)بودند که همیشه در آتش سوزی شرکت می کرد
[ترجمه گوگل]در آنجا، کاری کاراکترهای زیادی را به وجود آورد، که عمدتا 'آتش مارشال بیل' بود که همیشه در آتش سوزانده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، کاری کاراکترهای زیادی را به وجود آورد، که عمدتا 'آتش مارشال بیل' بود که همیشه در آتش سوزانده بود
11. He added that the state fire marshal who investigated the case and testified against Willingham "seems to be wholly without any realistic understanding of fires. "
[ترجمه ترگمان]وی افزود که مارشال آتش نشانی ایالتی که پرونده را مورد تحقیق قرار داده و شهادت داده است، \"به نظر می رسد که کاملا\" بدون هیچ گونه درک واقع گرایانه از آتش سوزی باشد
[ترجمه گوگل]وی افزود که شهردار آتش نشانی دولتی که پرونده را مورد تحقیق و شهادت علیه ویلیگهام قرار داده است، کاملا بدون درک واقعی از آتش سوزی است '
[ترجمه گوگل]وی افزود که شهردار آتش نشانی دولتی که پرونده را مورد تحقیق و شهادت علیه ویلیگهام قرار داده است، کاملا بدون درک واقعی از آتش سوزی است '
12. In my 15 years with the department, I've moved up through the ranks. I started as a firefighter, became a paramedic, and after that I became a lieutenant and spent five years as a fire marshal.
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ سال من با اداره، از میان صفوف حرکت کردم من به عنوان یک آتش نشان داوطلب شدم، یک امدادگر شدم و بعد از آن من یک ستوان شدم و پنج سال را به عنوان یک مارشال اخراج کردم
[ترجمه گوگل]در 15 سالگی با بخش، من از طریق صفوف حرکت کردم من به عنوان یک آتش نشان شروع شدم، یک متخصص ارشد شدم و بعد از آن من یک ستوان شدم و پنج سال به عنوان یک مأمور آتش بازی کردم
[ترجمه گوگل]در 15 سالگی با بخش، من از طریق صفوف حرکت کردم من به عنوان یک آتش نشان شروع شدم، یک متخصص ارشد شدم و بعد از آن من یک ستوان شدم و پنج سال به عنوان یک مأمور آتش بازی کردم
13. Learn what distance to use a fire extinguisher from a fire marshal in this free safety video.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چه مسافتی را برای استفاده از یک کپسول آتش نشانی در این ویدئو امن ایمن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در این ویدئو ایمن، یادتان باشد که از یک آتش نشانی از یک مارشال آتش استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در این ویدئو ایمن، یادتان باشد که از یک آتش نشانی از یک مارشال آتش استفاده کنید
14. Learn how to use a fire extinguisher from a fire marshal in this free safety video.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید چطور از یک کپسول آتش نشانی در این ویدیو ایمنی آزاد استفاده کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه از یک آتش نشانی آتش نشانی از یک مارشال آتش نشانی در این ویدیو ایمن رایگان استفاده کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه از یک آتش نشانی آتش نشانی از یک مارشال آتش نشانی در این ویدیو ایمن رایگان استفاده کنید
پیشنهاد کاربران
مامور آتیش نشانی
The deputy state fire marshal led the arson investigation
. . . تحقیقات و بازرسی درباره اون آتش سوزی عمدی رو راهبری میکنه
. . . تحقیقات و بازرسی درباره اون آتش سوزی عمدی رو راهبری میکنه
کلمات دیگر: