کلمه جو
صفحه اصلی

talks

انگلیسی به فارسی

گفتگو، صحبت، مکالمه، سخن، حرف، مذاکره، سخن گفتن، حرف زدن، مکالمه کردن


جملات نمونه

1. he talks incessantly
او دایما حرف می زند.

2. he talks loud as if i am deaf
بلند حرف می زند مثل اینکه من کرم.

3. he talks to himself
او با خودش حرف می زند.

4. he talks with his mouth full and sputters all over the table
او با دهان پرحرف می زند و ذرات غذای دهانش را به سرتاسر میز می پراند.

5. high-level talks
مذاکرات در رده های بالا

6. high-level talks between the two countries
مذاکرات بلندپایگان دو کشور

7. low-level talks between the two governments
مذاکرات میان دو دولت در سطح پایین (کارمندان غیر ارشد)

8. ministerial talks will continue
مذاکرات وزیران ادامه خواهد داشت.

9. multilateral talks about palestine
مذاکرات چند سویه (چند جانبه) درباره ی فلسطین

10. our talks rounded into a plan
صحبت های ما به نقشه ای انجامید.

11. peace talks were recessed until next week
مذاکرات صلح تا هفته آینده تعطیل شد.

12. she talks pretty!
قشنگ حرف می زند!

13. tripartite talks
مذاکرات سه جانبه

14. money talks
پول همه کس را به حرف می آورد

15. my barber talks too much
سلمانی من خیلی حراف است.

16. the peace talks lasted two weeks
مذاکرات صلح دو هفته طول کشید.

17. to hold talks
مذاکره کردن

18. the old poop talks all the time
مردیکه خر همه اش حرف می زند.

19. we hope these talks will preface a durable peace
امیدواریم که این مذاکرات سرآغاز یک صلح پایدار باشد.

20. progress in the peace talks is rather promising
پیشرفت مذاکرات صلح امید بخش است.

21. the resumption of peace talks
از سرگیری مذاکرات صلح

22. we reiterated our readiness for talks
ما آمادگی خود را برای مذاکرات تاکید کردیم.

23. his arrival gave fresh impetus to peace talks
وارد شدن او به مذاکرات صلح جان تازه ای بخشید.

24. he has the mannerism of touching his ears when he talks
او عادت دارد موقع حرف زدن گوش هایش را لمس بکند.

پیشنهاد کاربران

سخنرانی ها

1. communication by spoken words; conversation or discussion.

2. formal discussions or negotiations over a period.
"peace talks"


کلمات دیگر: