کلمه جو
صفحه اصلی

exclusiveness


انحصاری بودن، محدودیت، تمایل بجلوگیری ازدخول دیگران

انگلیسی به فارسی

انحصاری بودن، انحصاریت


منحصر به فرد


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being exclusive, limitedness; tendency to exclude or shut out

جملات نمونه

1. The shop was proud of its exclusiveness.
[ترجمه ترگمان]مغازه به exclusiveness خود می بالید
[ترجمه گوگل]مغازه انحصاری بودن آن بود

2. In a holy community Noyes thought that exclusiveness, jealousy, and quarreling should have no place.
[ترجمه ترگمان]در یک اجتماع مقدس، به حساب می آمد که exclusiveness، حسادت، و نزاع نباید جای دیگری داشته باشد
[ترجمه گوگل]نویز در یک جامعه مقدس تصور می کرد که انحصار، حسادت و نزاع باید هیچ جایگاهی نداشته باشد

3. Family, monogamy, romance. Everywhere exclusiveness, a narrow channelling of impulse and energy. Aldous Huxley
[ترجمه ترگمان]خانواده، تکگانی، عشق و عاشقی همه جا exclusiveness و a از انرژی و انرژی Aldous هاکسلی
[ترجمه گوگل]خانواده، یکپارچه، عاشقانه منحصر به فرد در همه جا، یک کانال محدود از امواج و انرژی است آلدو هاکسلی

4. It is bad when the inevitable exclusiveness of vernacular becomes the reason for using it.
[ترجمه ترگمان]چه بد است که داشتن زبان بومی دلیلی برای استفاده از آن باشد
[ترجمه گوگل]بدیهی است که انحصار اجتناب ناپذیر بومی، دلیل استفاده از آن است

5. This mutual exclusiveness of subjects does not hold between tort and contract.
[ترجمه ترگمان]این exclusiveness متقابل اشخاص را به هم پیوند نمی دهد
[ترجمه گوگل]این انحصار متقابل موضوع ها بین نقض قرارداد و قرارداد نیست

6. Exclusiveness is a characteristic of recent riches, high society, and the skunk.
[ترجمه ترگمان]exclusiveness یکی از ویژگی های ثروت اخیر، جامعه بالا و the است
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد بودن ویژگی های ثروت اخیر، جامعه عالی و اسکن است

7. It appears the characteristics of safeguard, compulsion, exclusiveness and mutual - aid.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این طرح ویژگی های حفاظت، اجبار، exclusiveness و کمک متقابل است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ویژگی های حفاظت، اجبار، انحصار و کمک متقابل

8. Privilege and exclusiveness are the most important roots causing conflicts among religions.
[ترجمه ترگمان]Privilege و exclusiveness مهم ترین ریشه ای هستند که موجب بروز اختلاف در بین ادیان می شود
[ترجمه گوگل]منافع و منحصر به فرد مهمترین ریشه های درگیری میان ادیان است

9. The paper presents control? synchronization & exclusiveness and communication of multithread.
[ترجمه ترگمان]این مقاله کنترل را به شما ارائه می کند؟ در عین حال synchronization و ارتباط multithread را با هم ارتباط می دهند
[ترجمه گوگل]مقاله کنترل را ارائه می دهد؟ هماهنگ سازی * انحصار و ارتباط چند راهه

10. Christ's example forbids exclusiveness at the Lord's Supper.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال مسیح در مهمانی شام ممنوع شده است
[ترجمه گوگل]مثال مسیح منحصر به فرد را در شام خداوند ممنوع می کند

11. I was a little chilled by Mrs. Strickland's exclusiveness.
[ترجمه ترگمان]از غیر اجتماعی خانم استری کلند کمی یخ زده بودم
[ترجمه گوگل]من کمی انحصاری خانم Strickland سرد شده بودم

12. Exiguous sex belongings and exclusiveness property are held, and also be consistent on value.
[ترجمه ترگمان]اموال جنسی exiguous و دارایی های غیر منقول نیز در نظر گرفته می شوند و در مورد ارزش نیز صادق و سازگار هستند
[ترجمه گوگل]اموال جنسی منحصر به فرد و اموال منحصر به فرد برگزار می شود، و همواره در ارزش است

13. Educational property rights has the attributes of exclusiveness and responsibility, limitedness, transaction, decomposition and entireness and behavior.
[ترجمه ترگمان]حقوق مالکیت آموزشی دارای ویژگی of و مسیولیت پذیری، معامله، تجزیه، تجزیه، تجزیه و رفتار و رفتار است
[ترجمه گوگل]حقوق مالکیت آموزشی دارای ویژگی های انحصاری و مسئولیت، محدودیت، معامله، تجزیه و انحصار و رفتار است

14. Yet at the same time Kim came to live in luxury and exclusiveness beyond the dreams of kings.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در همان زمان، کیم با تجمل و exclusiveness از رویاهای پادشاهان زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال در همان زمان، کیم آمد که در لوکس و انحصارطلبی فراتر از رویاهای پادشاهان زندگی می کرد

15. When is the sub-editorial felt-tip justified? It is bad when the inevitable exclusiveness of vernacular becomes the reason for using it.
[ترجمه ترگمان]چه زمانی این sub احساس - را توجیه می کند؟ چه بد است که داشتن زبان بومی دلیلی برای استفاده از آن باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که احساس سر و صدای ناقصی توجیه می شود؟ بدیهی است که انحصار اجتناب ناپذیر بومی، دلیل استفاده از آن است

پیشنهاد کاربران

انحصار


کلمات دیگر: