کلمه جو
صفحه اصلی

draconian


معنی : اژدهایی، قوانین حقوقی سخت و بی رحمانه، مربوط به دراکو مقنن سختگیر اتن
معانی دیگر : (گاهی با حرف کوچک) بسیار ظالمانه، بسیار ستمگر(انه)، (قوانین) یاسا مانند، شدید، وابسته به draco (دولتمرد سخت گیر یونانی) و قوانین ظالمانه ی منتسب به او

انگلیسی به فارسی

وابسته به Draco (دولتمرد سخت‌گیر یونانی) و قوانین ظالمانه‌ی منتسب به او، (با حرف کوچک) بسیار ظالمانه، بسیار ستمگر یا ستمگرانه، (قوانین) شدید


سخت گیرانه، اژدهایی، قوانین حقوقی سخت و بی رحمانه، مربوط به دراکو مقنن سختگیر اتن


انگلیسی به انگلیسی

• harsh, cruel; pertaining to or characteristic of draco (ancient athenian magistrate known for his severe code of laws)
draconian laws or measures are extremely harsh; a formal word.

مترادف و متضاد

اژدهایی (صفت)
draconian

قوانین حقوقی سخت و بی رحمانه (صفت)
draconian

مربوط به دراکو مقنن سختگیر اتن (صفت)
draconian

harsh


Synonyms: brutal, cruel, drastic, exorbitant, extreme, heavy-handed, oppressive, rough, severe, strict, very severe


جملات نمونه

1. He criticized the draconian measures taken by the police in controlling the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]او از اقدامات سختگیرانه پلیس در کنترل تظاهر کنندگان انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]او از اقدامات سخت گیرانه پلیس در کنترل تظاهرکنندگان انتقاد کرد

2. To some, this situation cries out for draconian measures to inject more competition.
[ترجمه ترگمان]برای برخی، این وضعیت منجر به اقدامات سختگیرانه برای تزریق رقابت بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]برای برخی، این وضعیت برای اقدامات سختگیرانه برای رقابت بیشتر تزریق می شود

3. A possible alternative to the draconian consequences of decertification is extending the probationary waiver another year, officials say.
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان، یک جایگزین ممکن برای پیامدهای سخت گیرانه of، سال دیگر کاهش مشروط را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که یک جایگزین ممکن برای عواقب ناگوار فساد اداری، تمدید مجوز آزمایشی یک سال دیگر است

4. Draconian measures have been implemented to control population growth.
[ترجمه ترگمان]اقدامات ظالمانه برای کنترل رشد جمعیت پیاده شده اند
[ترجمه گوگل]اقدامات Draconian برای کنترل رشد جمعیت انجام شده است

5. The draconian Special Powers Act was never repealed despite the election promises.
[ترجمه ترگمان]با وجود وعده های انتخاباتی، قوانین سختگیرانه نیروهای ویژه هرگز لغو نشد
[ترجمه گوگل]علیرغم وعده های انتخابات، قانون قدرت ویژه نیروهای سختگیرانه هرگز لغو نشد

6. At no time, however, did they use such draconian measures to stifle dissent.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در هیچ زمان از چنین اقدامات سختگیرانه برای سرکوب مخالفت استفاده نکردند
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ وقت، آیا آنها از چنین اقدامات سخت گیرانه ای برای خنثی کردن اختلاف استفاده می کردند؟

7. This draconian measure is something that, in a consultation exercise, was supported by an astonishing 94 % of respondents.
[ترجمه ترگمان]این اقدام ظالمانه چیزی است که، در یک تمرین مشاوره، توسط ۹۴ % % از پاسخ دهندگان پشتیبانی شد
[ترجمه گوگل]این اندازه گیری سختگیرانه چیزی است که در یک تمرین مشاوره توسط 94 درصد پاسخ دهندگان حیرت انگیز مورد حمایت قرار گرفت

8. Becasue of these draconian measures, Park was increasingly cut off from normal human contacts.
[ترجمه ترگمان]به رغم این اقدامات سختگیرانه، پارک به طور فزاینده ای از تماس های عادی انسانی قطع می شد
[ترجمه گوگل]به دلیل این اقدامات سخت گیرانه، پارک به طور فزاینده ای از تماس های طبیعی انسان قطع شد

9. Steps seen as draconian or unfair threaten to wreck the political process before it begins.
[ترجمه ترگمان]اقدامات سختگیرانه یا ناعادلانه تهدیدی برای تخریب فرآیند سیاسی پیش از آغاز آن هستند
[ترجمه گوگل]گام هایی که به عنوان سخت گیرانه یا ناعادلانه دیده می شوند، تهدید می کنند که قبل از شروع روند سیاسی، روند را از بین ببرند

10. In their rush, Clinton and Congress allowed draconian restrictions to be imposed on refugees.
[ترجمه ترگمان]در هجوم آن ها، کلینتون و کنگره اجازه اعمال محدودیت های شدیدی را دادند که بر پناهندگان تحمیل شود
[ترجمه گوگل]کلینتون و کنگره در عصبانیت خود، محدودیت های سنگین را برای پناهندگان اعمال کردند

11. The former, which is more draconian, may reflect the longer term perceived treatment needs of the men.
[ترجمه ترگمان]اولی، که سختگیرانه است، ممکن است منعکس کننده نیازهای طولانی تر شناخته شده تری نسبت به مردان باشد
[ترجمه گوگل]سابق، که بیشتر سختگیرانه است، ممکن است نیازهای درمان درک شده درازمدت مردان را منعکس کند

12. No doubt there are scenarios where such draconian measures are justified.
[ترجمه ترگمان]بدون شک، سناریوهایی وجود دارد که در آن ها چنین اقدامات سختگیرانه موجه هستند
[ترجمه گوگل]بدون تردید سناریوهایی وجود دارد که در آن چنین اقدامات سختگیرانه موجه است

13. The measure is not as draconian as it sounds.
[ترجمه ترگمان]این اقدام به همان اندازه که به نظر می رسد سختگیرانه نیست
[ترجمه گوگل]این اندازه به نظر می رسد به عنوان سخت گیر نیست

14. The government has imposed draconian penalties for anyone found in possession of illegal drugs.
[ترجمه ترگمان]دولت مجازات های سختگیرانه برای هر کسی که در تملک مواد مخدر غیرقانونی پیدا شده است، اعمال کرده است
[ترجمه گوگل]دولت مجازات های سخت گیرانه را برای هرکس که در اختیار مواد مخدر غیر قانونی قرار دارد، اعمال می کند

Draconian labor laws

قوانین ستمگرانه کار


He criticized the draconian measures taken by the police in controlling the demonstrators.

او از اقدامات پیشگیرانه‌ی ظالمانه‌ای که پلیس برای کنترل معترضان اتخاذ کرده بود انتقاد کرد.


پیشنهاد کاربران

دراکولایی

سفت و سخت. سخت گیرانه. شدید


کلمات دیگر: