کلمه جو
صفحه اصلی

monthly

معنی : ماهواره، خونریزی رحم، هر ماهه، یکماهه، ماهیانه، ماهی یکبار، ماهواره
معانی دیگر : ماهانه، نشریه ی ماهانه، مجله ی ماهانه، ماهنامه

انگلیسی به فارسی

ماهیانه، هر ماهه، ماهی یکبار، یکماهه

انگلیسی به انگلیسی

• document printed once a month; woman's menstrual period (informal)
occurring once a month; lasting a month; of or pertaining to a month
once a month
you use monthly to describe something that happens every month.

مترادف و متضاد

ماهواره (اسم)
monthly, monthly pension, monthly payment, monthly wages
خونریزی رحم (اسم)
monthly, menses, menstruation
هر ماهه (صفت)
monthly
یکماهه (صفت)
monthly
ماهیانه (قید)
monthly
ماهی یکبار (قید)
monthly
ماهواره (قید)
every month, monthly, once a month

جملات نمونه

1. monthly income
درآمد ماهانه
2. her monthly salary is still pretty microscopic
حقوق ماهانه ی او هنوز بسیار ناچیز است.
3. his monthly salary was inadequate
حقوق ماهیانه ی او کافی نبود.
4. professors' monthly meeting
جلسه ی ماهیانه استادان
5. the monthly function of the club includes dinner and also dance
جشن ماهیانه ی باشگاه شامل شام و رقص هم می شود.
6. the monthly paper of our college
ماهنامه ی دانشکده ی ما
7. the bank's monthly statements to each of the account holders
گزارش ماهیانه ی بانک به هر یک از حسابداران
8. the payment of monthly installments
پرداخت اقساط ماهانه
9. this magazine appears monthly
این مجله هر ماه در می آید.
10. his insinuations about my monthly income
کنایه های او درباره ی درآمد ماهیانه ی من
11. he wanted to commute his monthly pension salary into a lump sum
او می خواست حقوق ماهیانه ی باز نشستگی خود را به یک مبلغ یکجا تبدیل کند.
12. this house leases at a monthly rental of $600
کرایه ی ماهیانه ی این خانه 600 دلار است.
13. as a result of non payment of monthly installments, your insurance policy has lapsed
در اثر عدم پرداخت اقساط ماهیانه بیمه نامه ی شما از اعتبار ساقط شده است (باطل شده است).
14. the tax takes quite a bite from my monthly pay
مالیات حسابی از حقوق ماهیانه ام می کاهد.
15. We get a phone bill monthly.
[ترجمه ترگمان] ما یه قبض تلفن داریم
[ترجمه گوگل]ما یک بلیت تلفنی دریافت می کنیم ماهانه
16. For a monthly flat fee, paid by the consumer or employer, HMOs provide a specified list of medical services both in and outside the hospital.
[ترجمه ترگمان]برای یک هزینه آپارتمان ماهیانه که توسط مصرف کننده و یا کارفرما پرداخت می شود، HMOs یک لیست مشخص از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]برای یک هزینه ماهانه ماهانه، پرداخت شده توسط مصرف کننده یا کارفرمای، HMOs فهرست مشخصی از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارائه می کنند
17. Are you paid weekly or monthly?
[ترجمه ترگمان]آیا به صورت هفتگی یا ماهانه حقوق می گیرید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما هفتگی یا ماهانه پرداخت می کنید؟
18. He got a raise in his monthly wages.
[ترجمه ترگمان]حقوق ماهیانه خود را افزایش داد
[ترجمه گوگل]او دستمزد ماهانه خود را افزایش داد
19. The monthly rent for a two-bedroom flat would be ￡95 3
[ترجمه ترگمان]اجاره ماهانه برای یک آپارتمان دو خوابه، ۹۵ پوند خواهد بود
[ترجمه گوگل]اجاره ماهیانه برای تخت دو خوابه 95 پوند است
20. A monthly is more economical than 4 weeklies.
[ترجمه ترگمان]ماهانه more از ۴ هفتگی است
[ترجمه گوگل]ماهانه از 4 هفته گذشته ارزان تر است
21. Members all receive a free copy of the monthly newsletter.
[ترجمه ترگمان]همه اعضا یک کپی رایگان از خبرنامه ماهانه دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]همه اعضا یک نسخه رایگان از خبرنامه ماهانه دریافت می کنند

monthly income

درآمد ماهانه

professors' monthly meeting

جلسه‌ی ماهیانه استادان

Her article was printed in one of New York's, famous monthlies.

مقاله‌ی او در یکی از ماهنامه‌های معروف نیویورک به چاپ رسید.

پیشنهاد کاربران

این عبارت "قید" یا adverb هست.
ماهانه ( هر ماه یکبار )
کلمات دیگر: