1. We can transmute water power into electrical power.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم قدرت آب را به توان الکتریکی تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قدرت آب را به برق تبدیل کنیم
2. We can transmute water power into electric power.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم قدرت آب را به نیروی برق تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قدرت آب را به برق تبدیل کنیم
3. A few centuries ago alchemists thought they could transmute lead into gold.
[ترجمه ترگمان]چند قرن پیش کیمیاگران فکر می کردند که آن ها می توانند تبدیل به طلا شوند
[ترجمه گوگل]چند قرن پیش، کیمیاگران فکر کردند که می توانند سرب را به طلا تبدیل کنند
4. Medieval alchemists attempted to transmute base metals into gold.
[ترجمه ترگمان]کیمیاگران در قرون وسطی کوشیدند تا فلز پایه را به طلا تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]کیمیاگران قرون وسطی تلاش کردند فلزات پایه را به طلا تبدیل کنند
5. It is impossible to transmute base metals into gold.
[ترجمه ترگمان]انتقال فلز پایه به طلا غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]فلزات نادر را به طلا تبدیل نمی شود
6. Allow the sun to begin to transmute the patterning and karma.
[ترجمه ترگمان]به خورشید اجازه دهید تا الگوسازی و کارما را به هم بریزد
[ترجمه گوگل]اجازه دهید خورشید شروع به انتقال الگوی و کارما شود
7. A radioactive atom could transmute itself into an entirely different kind of atom.
[ترجمه ترگمان]یک اتم رادیو اکتیو می تواند به یک نوع اتم کاملا متفاوت تبدیل شود
[ترجمه گوگل]یک اتم رادیواکتیو می تواند خود را به یک اتم کاملا متفاوتی تبدیل کند
8. It is possible to transmute one form of energy into another.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که یک شکل از انرژی را به هم تبدیل کند
[ترجمه گوگل]ممکن است یک نوع انرژی را به دیگری انتقال دهیم
9. It has become Terra's goal to transmute all thought - form of waste as a result.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، آن به مقصد زمینی تبدیل شده است تا همه نوع تفکر را به صورت یک نتیجه تبدیل کند
[ترجمه گوگل]این هدف Terra تبدیل شده است به عنوان یک نتیجه از بین بردن تمام فکر - شکل از زباله
10. You knew you could transmute it.
[ترجمه ترگمان] تو می دونستی که می تونی به اون تبدیل بشی
[ترجمه گوگل]شما می دانستید که می توانید آن را انتقال دهید
11. We can't transmute base metals into gold.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم فلزات base را به طلا تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم فلزات پایه را به طلا تبدیل کنیم
12. Transmute Arcanite no longer has a cooldown.
[ترجمه ترگمان]transmute Arcanite دیگه یک cooldown نداره
[ترجمه گوگل]Arcanite Transmute دیگر خنک کننده نیست
13. These entities, even while occupying a body, could transmute matter.
[ترجمه ترگمان]این نهادها، حتی در حالی که یک جسم را اشغال می کنند، می توانند ماده را به صورت transmute درآورند
[ترجمه گوگل]این اشخاص، حتی هنگام اشغال یک بدن، می توانند ماده را انتقال دهند
14. The Language of Light is designed to transmute the poisons associated with 3000 strands and below.
[ترجمه ترگمان]زبان نور برای تبدیل the مرتبط با ۳۰۰۰ رشته و زیر طراحی می شود
[ترجمه گوگل]زبان نور برای جلوگیری از سموم مرتبط با 3000 رشته و در زیر طراحی شده است
15. The person has sloth. Will transmute slowly in the good environment, crock up, die. This is very dangerous, is also the most sorrow.
[ترجمه ترگمان]این شخص تنبلی دارد ویل به آرامی در محیط خوب به صورت رویا درمی آید، خفه شود، بمیرد این بسیار خطرناک است، همچنین the است
[ترجمه گوگل]این شخص لاغر است آهسته آهسته در محیط خوب حرکت می کند، کور می شود، می میرند این بسیار خطرناک است، همچنین بیشترین غم و اندوه