کلمه جو
صفحه اصلی

lyrical


معنی : بزمی، غزلی
معانی دیگر : پر شور و احساسات، پر حرارت و اشتیاق، واله وار، احساساتی، پر شور و شعف، شورانگیز، رجوع شود به: lyric، مناسب برای نواختن یا خواندن باچنگ، موسیقی یا شعربزمی

انگلیسی به فارسی

مناسب برای نواختن یا خواندن باچنگ، بزمی، غزلی، موسیقی یا شعربزمی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lyrically (adv.), lyricalness (n.)
(1) تعریف: lyric.
مترادف: lyric
مشابه: cadenced, euphonious, expressive, melodic, poetic, rhythmic, subjective

- The second movement of the concerto is the most lyrical.
[ترجمه ترگمان] دومین حرکت کنسرتو the است
[ترجمه گوگل] جنبش دوم کنسرتو بیشترین آزار دهنده است

(2) تعریف: showing sincere emotion and strong feeling.
مترادف: ardent, expressive, fervent, passionate
مشابه: burning, earnest, effusive, emotional, fervid, moving, sincere, subjective

- He expressed his love for her in lyrical poetry.
[ترجمه حسن کوشکستانی] عشقش را نسبت به او درشعری پرشور اظهار کرد
[ترجمه ترگمان] عشق خود را نسبت به اشعار غنایی خود نسبت به او ابراز می داشت
[ترجمه گوگل] او عشق خود را به او در شعر خالق بیان کرد

• song-like, resembling a song in form and quality; creating lyric poetry; expressive, characterized by the expression of thoughts and sentiments; written to be sung; of a lyre
something that is lyrical is poetic, musical, and romantic.
to wax lyrical: see wax.

مترادف و متضاد

بزمی (صفت)
festive, lyrical

غزلی (صفت)
lyrical

musical


Synonyms: agreeable, blending, chiming, choral, dulcet, emotional, euphonious, expressive, harmonious, lilting, melodic, melodious, operatic, orchestral, passionate, pleasing, poetic, rhapsodic, rhythmic, songful, songlike, soulful, sweet-sounding, symphonic, symphonious, tuneful


جملات نمونه

She gave a lyrical account of her trip.

او شرح پرشوری از مسافرت خود را ارائه داد.


1. she gave a lyrical account of her trip
او شرح پرشوری از مسافرت خود را ارائه داد.

2. He waxed lyrical about the variety of fish in the river.
[ترجمه ترگمان]او در مورد انواع ماهی ها در رودخانه lyrical می کرد
[ترجمه گوگل]او در مورد گونه های مختلف ماهی در رودخانه سخن گفته است

3. The novel is an intensely lyrical stream-of-consciousness about an Indian woman who leaves her family home to be married.
[ترجمه ترگمان]این رمان به شدت lyrical است - آگاهی درباره یک زن هندی که خانواده اش را ترک می کند تا ازدواج کند
[ترجمه گوگل]این رمان یک جریان هوشیارانه در مورد یک زن هندی است که خانواده اش را ترک می کند تا ازدواج کند

4. Journalists wax lyrical about the band.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران در مورد باند شعر می خوانند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران در مورد گروه موسیقی مومیایی مومیایی می کنند

5. "Lyrical Ballads" conveniently marks the beginning of nineteenth-century poetry.
[ترجمه ترگمان]\"Ballads Lyrical\" به راحتی شروع شعر قرن نوزدهم را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]'شعرهای شعر' به راحتی شعر قرن نوزدهم را نشان می دهد

6. She wrote an almost lyrical account of her childhood.
[ترجمه ترگمان]او شرحی بسیار شاعرانه از دوران کود کیش نوشت
[ترجمه گوگل]او یک داستان تقریبا دروغین از دوران کودکی اش نوشته بود

7. He waxed lyrical about the skills and commitment of his employees.
[ترجمه ترگمان]او در مورد مهارت ها و تعهد کارمندان خود پافشاری می کرد
[ترجمه گوگل]او در مورد مهارت ها و تعهد کارکنانش به کار خود ادامه داد

8. I recall Rosie waxing lyrical about the flatness of his stomach.
[ترجمه ترگمان]به یاد می آورم که روزی روزی بود که رزی را در معده اش سبک سنگین می کرد
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم که روسی در مورد مسطح بودن معده اش چسبیده است

9. This a lyrical work written with the authority and assuredness of an experienced writer.
[ترجمه ترگمان]این یک اثر غنایی است که با قدرت و assuredness یک نویسنده با تجربه نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این یک اثر ملودی است که با اقتدار و اطمینان یک نویسنده باتجربه نوشته شده است

10. The book contains lyrical descriptions of the author's childhood.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل شرح lyrical از دوران کودکی نویسنده است
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل توصیف های خنده دار از دوران کودکی نویسنده است

11. There are some intensely lyrical passages in his first symphony.
[ترجمه ترگمان]در نخستین سمفونی، یک قطعه شعر خیلی شاعرانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اولین سمفونی اول، برخی از اشعار شدیدا لرزان وجود دارد

12. He waxed lyrical on the food at the new restaurant.
[ترجمه ترگمان]او در رستوران جدید به شدت در غذا اثر می گذاشت
[ترجمه گوگل]او در غذا در رستوران جدید از غذاهایی استفاده می کند

13. She started to become/wax lyrical about health food.
[ترجمه ترگمان]او شروع کرد به تبدیل شدن به موم در مورد غذاهای سالم
[ترجمه گوگل]او شروع به تبدیل شدن به موادی در مورد غذاهای بهداشتی کرد

14. This juxtaposition of brutal reality and lyrical beauty runs through Park's stories.
[ترجمه ترگمان]این اتحاد با واقعیت وحشیانه و زیبایی lyrical از طریق داستان های پارک اجرا می شود
[ترجمه گوگل]این همبستگی واقعیت وحشیانه و زیبایی وحشیانه از طریق داستان پارک اجرا می شود

پیشنهاد کاربران

پر شور و با احساس ،
با شور و شوق زیاد
با حرارت و پرجوش که در اون نشونه ای از تخیلات هم هست


کلمات دیگر: