کلمه جو
صفحه اصلی

hypnotist


معنی : هیپنوتیزم کننده
معانی دیگر : انگیز خوابگر، القاگر خواب

انگلیسی به فارسی

هیپنوتیزم کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who practices hypnosis

مترادف و متضاد

هیپنوتیزم کننده (اسم)
hypnotist

جملات نمونه

1. When a hypnotist puts you in a trance, you no longer have conscious control of yourself.
[ترجمه ترگمان]وقتی هیپنوتیزم کننده شما را در حالت خلسه می گذارد، شما دیگر کنترل خود را از دست ندهید
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک هیپنوتیزم شما را در یک trans، شما دیگر کنترل آگاهانه از خودتان ندارید

2. She went to a hypnotist hoping he could help her to give up smoking.
[ترجمه ترگمان]او به سمت هیپنوتیزم کننده رفت و امیدوار بود که او بتواند به او کمک کند که سیگار را ترک کند
[ترجمه گوگل]او به هیپنوتیزم رفت و امیدوار بود بتواند به او کمک کند تا سیگار را ترک کند

3. I went to a hypnotist to try to give up smoking.
[ترجمه ترگمان]به طرف hypnotist رفتم تا سعی کنم سیگار بکشم
[ترجمه گوگل]من به یک هیپنوتیزم رفتم تا سیگار را ترک کنم

4. "I think I'll try a hypnotist," I said with sudden resolution.
[ترجمه ترگمان]من با عزمی ناگهانی گفتم: \" من فکر می کنم که یک هیپنوتیزم کننده را امتحان می کنم \"
[ترجمه گوگل]'من فکر می کنم من یک هیپنوتیزم امتحان کنید،' من با قطعنامه های ناگهانی گفت

5. Entertainment included a hypnotist and a ventriloquist.
[ترجمه ترگمان]سرگرمی عبارت بود از یک هیپنوتیزم کننده و یک گوینده که از درون شکم حرف می زد
[ترجمه گوگل]سرگرمی شامل یک هیپنوتیزم و یک ventriloquist بود

6. The hypnotist uses the act of staring into some one's eyes as his chief technique.
[ترجمه ترگمان]هیپنوتیزم کننده از عمل خیره شدن به چشمان کسی به عنوان روش اصلی خود استفاده می کند
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم از دیدگاه بعضی از افراد به عنوان روش اصلی خود استفاده می کند

7. To add insult to injury the hypnotist claimed Kylie had failed to pay the consultation bill.
[ترجمه ترگمان]برای اضافه کردن توهین به مجروح شدن، هیپنوتیزم ادعا کرد که کایلی نتوانست لایحه مشاوره را پرداخت کند
[ترجمه گوگل]برای اضافه کردن توهین به آسیب هیپنوتیزم ادعا کرد که کایلی در پرداخت قبض لایحه مشکلی نداشته است

8. The boys held their breath as a hypnotist began his exhortations.
[ترجمه ترگمان]بچه ها نفس ها را در سینه حبس کردند
[ترجمه گوگل]پسران نفس خود را به عنوان یک هیپنوتیزم شروع به اعتراف خود کردند

9. I would agree that a hypnotist could not, for example, make me attack an innocent person.
[ترجمه ترگمان]من قبول دارم که یک هیپنوتیست هم نمی تواند، به عنوان مثال، باعث شود که من به یک فرد بیگناه حمله کنم
[ترجمه گوگل]من موافقم که یک هیپنوتیزم نمی تواند به عنوان مثال من را به یک فرد بی گناه حمله کند

10. All tricks a hypnotist might use.
[ترجمه ترگمان]همه tricks که هیپنوتیزم کردن ممکن است از آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]تمام ترفندهایی که هیپنوتیزم می تواند استفاده کند

11. A hypnotist looks for subjects who are easily entranced.
[ترجمه ترگمان]یک هیپنوتیزم کننده به دنبال موضوعاتی است که به راحتی مسحور کننده می شوند
[ترجمه گوگل]هیپنوتیزم به دنبال افرادی است که به راحتی جذب می شوند

12. In the old days of hypnosis, a hypnotist would have you look at spiraling wheel.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای قدیم هیپنوتیزم، هیپنوتیزم کننده به چرخ زدن به چرخ می پیچید
[ترجمه گوگل]در روزهای پیش از هیپنوتیزم، یک هیپنوتیزم شما را به چرخ اسپیرینگ نگاه می کند

13. He calls him a hypnotist or a thief or a home - breaker.
[ترجمه ترگمان]او او را یک هیپنوتیست یا یک دزد یا یک - صدا می زند
[ترجمه گوگل]او او را هیپنوتیزم یا دزد می نامد یا خانه ای را می بیند

14. She needs to bring a photo to the hypnotist but isn't having much luck.
[ترجمه ترگمان]او نیاز دارد تا یک عکس برای هیپنوتیزم کننده بیاورد، اما شانس زیادی ندارد
[ترجمه گوگل]او نیاز به آوردن یک عکس به هیپنوتیزم دارد، اما شانس زیادی ندارد

15. In a cunning 1971 experiment dubbed The Disappearing Hypnotist, Frederick Evans and Martin T.
[ترجمه ترگمان]در آزمایش ماهرانه سال ۱۹۷۱ لقب \"هیپنوتیست\"، فردریک ایوانز و مارتین تی
[ترجمه گوگل]در یک آزمایش حیرت انگیز در سال 1971 'Hypnotist Disappearing'، Frederick Evans و Martin T


کلمات دیگر: