1. Artisans and traders living on this privileged land escaped the tax and other service duties of townsmen.
[ترجمه ترگمان]بازرگانان و بازرگانان ساکن این سرزمین مرفه از مالیات و دیگر وظایف خدماتی شهرنشینان، جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]صنعتگران و معامله گرانی که در این سرزمین ممتاز زندگی می کردند، از مالیات و سایر وظایف خدمات شهروندان فرار کردند
2. In this hostile environment, there were few opportunities for townsmen to accumulate capital.
[ترجمه ترگمان]در این محیط خصمانه، فرصت های کمی برای شهرنشینان وجود داشت تا سرمایه جمع شوند
[ترجمه گوگل]در این محیط خصمانه، فرصت های زیادی برای سرمایه داران شهر وجود داشت
3. The characteristic townsmen worked at a craft to meet purely local demands.
[ترجمه ترگمان]شهروندان سرشناس در یک صنعت برای برآورده کردن نیازهای صرفا محلی کار می کردند
[ترجمه گوگل]شهروندان مشخصه در صنایع دستی برای پاسخگویی به مطالبات صرفا محلی مشغول به کار بودند
4. The townsmen developed no organizational bases comparable to those of Western cities, no craft guilds or town councils.
[ترجمه ترگمان]شهرنشینان، هیچ پایگاه سازمانی قابل مقایسه با شهرهای غربی، و هیچ اصناف صنعتی یا شورای شهر نداشتند
[ترجمه گوگل]شهروندان هیچ پایگاه سازمانی با شهرهای مدرن، صنایع دستی یا شوراهای شهر مقایسه نکردند
5. Her family were townsmen engaged in business.
[ترجمه ترگمان]خانواده اش اهل آتلانتا بودند
[ترجمه گوگل]خانواده او شهروندان درگیر در کسب و کار بودند
6. The rigid requirement that Chinese townsman improves living condition still exuberant.
[ترجمه ترگمان]نیاز سخت ایجاب می کرد که شهروند چینی شرایط زندگی را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]الزامات سفت و سخت که شهروندان چینی شرایط زندگی را بهبود می بخشد، هنوز هم شگفت انگیز است
7. Now I have a bailiff, a townsman ; he seems a practical fellow.
[ترجمه ترگمان]حالا من یک مباشر و یک نفر از اهالی شهر را دارم او آدم اهل عمل است
[ترجمه گوگل]حالا من یک ناظم، یک شهروند دارم او به نظر یک همکار عملی است
8. Private cars can meet the townsman's demand of more frequent egressions, larger extents of egression, and higher egression quality with the result of benefit, convenience and comfort to the townsman.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل های خصوصی می توانستند تقاضای شهرنشینان را از egressions مکرر، محدوده بزرگتری از egression، و کیفیت بالاتر egression با نتیجه سود، راحتی و راحتی شهرنشینان دارا باشند
[ترجمه گوگل]اتومبیل های خصوصی می توانند تقاضای شهروندان را برای از بین بردن تداخل های مکرر، بازه های بزرگتر از خروج و کیفیت بالاتر از خروج با نتیجه سود، راحتی و آسایش به شهروندان برآورده سازند
9. But, while townsman income increases, income gap also presents a trend that expand between dweller family.
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که درآمد شهروندی افزایش می یابد، شکاف درآمد گرایشی را نشان می دهد که بین خانواده های ساکن گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]اما در حالی که درآمد شهروندان افزایش می یابد، شکاف درآمد نیز یک روند را نشان می دهد که بین خانواده های روستایی گسترش می یابد
10. He dreamed of becoming a townsman.
[ترجمه ترگمان]او همیشه آرزو داشت که برای همیشه از بین برود
[ترجمه گوگل]او از تبدیل شدن به یک شهروند آرزو می شود
11. Fellow - townsman lad closes chalaza, the wind that dine together never is defeated.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد townsman، chalaza و بادی که با هم شام می خورند هرگز شکست نمی خورند
[ترجمه گوگل]همکار - شهردار شهر چالازا را بست، باد که با هم ناهار می خورد، هرگز شکست نخورده است
12. Accordingly, in the food consumption structure of townsman, the consumptive scale of milk is day - to - day rise.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، در ساختار مصرف مواد غذایی شهرنشینان، میزان بیماری سل در روز به روز افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]بر این اساس، در ساختار مصرف مواد غذایی شهروندان، مقیاس مصرف شکر روز به روز افزایش می یابد
13. Unemployed insurance and system of safeguard of townsman lowest life coordinate each other.
[ترجمه ترگمان]بیمه بی کار و سیستم حفاظت از کم ترین زندگی شهرنشینان، یکدیگر را هماهنگ می کردند
[ترجمه گوگل]بیمه بیکار و سیستم حفاظت از شهروندان کمترین زندگی هماهنگ یکدیگرند
14. Heavy traffic lives to townsman of quality carried high yield to give birth to negative effect.
[ترجمه ترگمان]تلفات سنگین رفت و آمد به townsman از کیفیت به معنای برخورداری از اثر منفی به زاد و ولد بود
[ترجمه گوگل]ترافیک سنگین به شهروندان کیفیت زندگی می کند عملکرد بالا برای زایمان اثر منفی است