کلمه جو
صفحه اصلی

traditionalist


معنی : اهل سنت، سنت گرای، پیرو روایات وسنن
معانی دیگر : اهل سنت، پیرو روایات وسنن، سنت گرای

انگلیسی به فارسی

اهل سنت، پیرو روایات وسنن، سنت گرای


سنتگرا، سنت گرای، اهل سنت، پیرو روایات وسنن


انگلیسی به انگلیسی

• one who prefers traditional values and lifestyle
a traditionalist is a person who supports the established customs and beliefs of their society or group, and does not want to change them.
a traditionalist idea or argument supports the established customs and beliefs of a society.

مترادف و متضاد

اهل سنت (اسم)
sunni, sunnite, traditionalist

سنت گرای (اسم)
traditionalist

پیرو روایات و سنن (اسم)
traditionalist

جملات نمونه

1. He's a dyed-in-the-wool traditionalist where cooking is concerned - he won't have any modern gadgets in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]او یک فرد در زمینه آشپزی است که در آن آشپزی نگران است - او هیچ ابزار مدرنی در آشپزخانه ندارد
[ترجمه گوگل]او یک سنتیست رنگین پوست است که در آن پخت و پز مورد توجه است - او هیچ ابزار مدرن در آشپزخانه ندارد

2. This production of 'Swan Lake' is in traditionalist style.
[ترجمه ترگمان]این تولید دریاچه قو به سبک سنت گرا است
[ترجمه گوگل]این تولید 'دریاچه سوان' در سبک سنتی است

3. An avowed traditionalist, he is against reform of any kind.
[ترجمه ترگمان]او سنت گرا هستم، او مخالف اصلاحات در هر نوع است
[ترجمه گوگل]یک سنتگرای معروف، او علیه اصلاحات هر نوعی است

4. Courtney was a traditionalist, besides which Jack's career had finally begun to hit the fast track.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، کورتنی سنتی بود و از آن گذشته، شغل جک تازه شروع به ضربه زدن به مسیر سریع کرده بود
[ترجمه گوگل]کورتنی یک متخصص سنتی بود، علاوه بر آن جک حرفه ای در نهایت شروع به ضربه سریع

5. She was a traditionalist - her jewellery gave no concessions to modern fashion.
[ترجمه ترگمان]او سنتی بود - جواهرات او هیچ امتیاز به سبک مدرن نمی داد
[ترجمه گوگل]او یک سنتیست بود - جواهرات او هیچ مدرکی برای مدرن نداشت

6. The traditionalist camp has had to swallow some bitter pills.
[ترجمه ترگمان] کمپ سنتی هم مجبور شده چند تا قرص تلخ قورت بده
[ترجمه گوگل]اردوگاه سنتی مجبور است قرص های تلخ را فرو برد

7. She holds traditionalist Muslim views.
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه سنتی مسلمان را دارد
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های سنتی مسلمان را می طلبد

8. The traditionalist rabbinate viewed Modern Orthodoxy with a good deal of alarm.
[ترجمه ترگمان]سنت گرایان سنت گرا Orthodoxy مدرن را با فشار بسیار زیادی به نمایش گذاشتند
[ترجمه گوگل]روبنیت سنت گرایان، ارتدوکسی مدرن را با زلزله خوب به نمایش گذاشت

9. I'm something of a traditionalist myself, I'd much rather use pen and paper than a word-processor.
[ترجمه ترگمان]من خودم هم از سنتی هستم، ترجیح می دهم از قلم و کاغذ استفاده کنم تا یک کلمه پرداز
[ترجمه گوگل]من چیزی از خود سنت گرایی هستم، من خیلی دوست دارم قلم و کاغذ را از یک پردازشگر کلمه استفاده کنم

10. Moreover, many a traditionalist continued working and exhibiting at Salon and Academy, without ever being published or becoming popular.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از افراد سنت گرا به کار خود ادامه می دهند و در سالن و آکادمی به نمایش گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از سنتیست ها همچنان در سالن و آکادمی در حال کار و حضور در نمایشگاه هستند، هرچند بدون انتشار و یا تبدیل شدن به محبوب

11. Though essentially traditionalist, the work shows a critical spirit and a lively interest in recent discoveries and debates.
[ترجمه ترگمان]گرچه این کار اساسا سنت گرا است، اما این اثر روحیه انتقادی و علاقه پرشور به کشفیات اخیر و مباحثات را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اگر چه اساسا سنت گرایان، این کار روح انتقادی و علاقه پر جنب و جوش به اکتشافات و بحث های اخیر را نشان می دهد

12. Camillo Sitte's traditionalist and communitarian critique of the Ringstrasse emphasizes instead the above-indicated continuity of the baroque and the modern.
[ترجمه ترگمان]انتقاد اجتماعی سنت گرایان و انتقاد اجتماعی از the به جای تداوم نشان داده شده در بالا به سبک باروک و مدرن تاکید دارد
[ترجمه گوگل]نقد سنت گرایانه و کمونیستی کامیلو سیتز از رینگستراس به جای تداوم باروک و مدرن اشاره می کند

13. There will be traditionalists who lament the change, but the company's founder was no traditionalist.
[ترجمه ترگمان]سنت سنت هم وجود خواهد داشت که از این تغییر متاسف هستند، اما بنیانگذار شرکت هیچ سنت گرا و سنت گرا نیست
[ترجمه گوگل]سنت گرایان خواهان ایجاد تغییرات خواهند شد، اما بنیانگذار این شرکت هیچ سنت گرا نبود

14. We've all heard the stories about undereducated, traditionalist marriages in which the partners never realized that sex is possible in a position other than missionary, or that a woman can orgasm.
[ترجمه ترگمان]ما همه داستان هایی را درباره undereducated، ازدواج سنتی که طرفین هرگز متوجه نشده اند که سکس در موقعیتی غیر از مبلغ مذهبی ممکن است، یا اینکه یک زن می تواند ارضا شود را شنیده ایم
[ترجمه گوگل]همه ما داستان های مربوط به ازدواج های سنتی و تحصیلکرده را شنیدیم که در آن همکاران هرگز متوجه نشدند که جنسیت در موقعیتی غیر از مبلغ ممکن است یا اینکه زن بتواند ارگاسم داشته باشد

15. Is Baker a traditionalist or a modernista question often saked.
[ترجمه ترگمان]آیا بیکر فرد سنت گرا یا a است یا خیر؟
[ترجمه گوگل]آیا بیکر یک سوال سنتی یا مدرنیستی است که اغلب بیان شده است


کلمات دیگر: