کلمه جو
صفحه اصلی

sharer


معنی : شریک، سهیم، سهم دار
معانی دیگر : سهیم، سهم دار، شریک

انگلیسی به فارسی

سهیم، سهم دار، شریک


توافق، شریک، سهیم، سهم دار


انگلیسی به انگلیسی

• one who shares

مترادف و متضاد

شریک (اسم)
accessory, partner, associate, participant, sharer, joint, consort, copartner, comrade, pal, colleague, coparcener, half, yokefellow

سهیم (اسم)
partner, participant, sharer, allottee, shareholder

سهم دار (اسم)
sharer, shareholder

جملات نمونه

1. Job sharers scored high marks on problem solving, team work and flexibility and demonstrated greater resilience in the face of setbacks.
[ترجمه ترگمان]کارمندان شغل نمره بالایی در حل مساله، کار تیمی و انعطاف پذیری کسب کردند و انعطاف پذیری بیشتری را در برابر عقب نشینی نشان دادند
[ترجمه گوگل]اشتراک کنندگان شغلی در مورد حل مشکلات، کار تیمی و انعطاف پذیری بالا و امتیازات بالا را نشان دادند و مقاومت در برابر مشکلات را نشان دادند

2. Conrad, Joseph: The Secret Sharer, 19 Signet Classic.
[ترجمه ترگمان] کنراد \"،\" جوزف \"،\" sharer \"، ۱۹ ساله\"
[ترجمه گوگل]کنراد، یوسف The Secret Sharer، 19 Signet Classic

3. CEO Kevin Sharer does not spend thousands of hours in the company's labs.
[ترجمه ترگمان]کوین Sharer، مدیر عامل شرکت \"کوین Sharer\"، هزاران ساعت را در آزمایشگاه های شرکت سپری نمی کند
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی کوین شارر هزاران ساعت در آزمایشگاههای شرکت نیست

4. As one with us, a sharer in our needs and weaknesses, He was wholly dependent upon God, and in the secret place of prayer He sought divine strength, that He might go forth braced for duty and trial.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یکی از ما، که در نیازها و ضعف های ما شریک بود، کام لا به خداوند وابسته بود، و در مکانی پنهان دعا به دنبال قدرت الاهی می گشت تا بتواند خود را برای انجام وظیفه و محاکمه آماده سازد
[ترجمه گوگل]همانطور که یکی با ما بود، تقسیم بر نیاز و ضعف ما، او کاملا به خدا وابسته بود و در مکان مخفی نماز، به دنبال قدرت الهی بود تا بتواند به وظیفه و محاکمه برسد

5. Core propaganda diction:Carry the sharer, walk the road of success.
[ترجمه ترگمان]نفوذ تبلیغاتی اصلی: شرکت کنندگان را حمل کنید، راه موفقیت را طی کنید
[ترجمه گوگل]تبلیغات هسته ای تبلیغات را در اختیار خود قرار دهید، راه موفقیت را پیاده بروید

6. In her editorial Vivienne Van Someren suggests that arrangements for job sharers are often an afterthought.
[ترجمه ترگمان]\"Vivienne ون someren\" (Vivienne ون someren)در سرمقاله خود پیشنهاد می کند که ترتیبات به کار گرفته شده برای شرکت در شرایط و شرایط بهتر است
[ترجمه گوگل]ویوینن ون سمرین در مقاله سرمقاله خود پیشنهاد می کند که ترتیبات برای شارحان کار اغلب پس از تفکر است

7. In such rising route of China, the PLA has been tools and policy-making participant more than being sharer of political power.
[ترجمه ترگمان]PLA در چنین مسیر رو به ترقی چین ابزار و ابزار سیاست گذاری بیش از شرکت در قدرت سیاسی بوده است
[ترجمه گوگل]در چنین مسیری رو به رشد چین، PLA ابزار و مشارکت سیاسی بیشتر از تقسیم قدرت سیاسی است

8. She was no longer wrestling with the grief, but could sit down with it as a lasting companion and make it a sharer in her thoughts.
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانست با آن اندوه مبارزه کند، بلکه می توانست با آن به عنوان یک رفیق پایدار بنشیند و آن را شریک افکار خود کند
[ترجمه گوگل]او دیگر با غم و اندوه نمی جنگید، اما می توانست با آن به عنوان یک همدم پایدار نشست و آن را در اندیشه های خود به اشتراک گذاشت

9. In the first years, Mr. Shen got salary the same way as other staff, not a dividend sharer. Mr.
[ترجمه ترگمان]در سال های اول، آقای Shen نیز مانند سایر کارکنان با حقوق خود حقوق می گرفت آقا!
[ترجمه گوگل]در سال های اول، آقای شن دستمزد را همانند سایر کارکنان دریافت کرد، نه سود سهام آقای

10. To some extent, being a 'girlfriend' is like being a friend, a consoler, a sharer.
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، دوست دختر بودن، دوست داشتن دوست، دلداری، شریک خوشبختی است
[ترجمه گوگل]به نوعی یک دوست دختر بودن، دوست داشتن، اعتماد به نفس، وفاداری است

11. She was no longer wrestling with the grief, but could sit down with it as a lasting companion and make it a sharer in her thoughts. "George Eliot".
[ترجمه ترگمان]او دیگر با غم و اندوه کشتی نمی گرفت، بلکه می توانست با آن به عنوان یک مصاحب همیشگی بنشیند و آن را شریک افکار خود سازد: \"جورج الیوت\"
[ترجمه گوگل]او دیگر با غم و اندوه نمی جنگید، اما می توانست با آن به عنوان یک همدم پایدار نشست و آن را در اندیشه های خود به اشتراک گذاشت 'جورج الیوت'

12. In the Multiple Interactive College English Teaching Model, students act as a self-regulated learner, a center of teaching, a participant in communication and also a sharer of information resources.
[ترجمه ترگمان]در مدل آموزشی چندگانه کالج تعاملی، دانش آموزان به عنوان یک یادگیرنده خود تنظیم شده، مرکز تدریس، شرکت کنندگان در ارتباط و نیز حضور منابع اطلاعاتی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]در مدل آموزش انگلیسی چندگانه کالج، دانش آموزان به عنوان یک آموزگار خودتنظیم، مرکز تدریس، شرکت کننده در ارتباطات و همچنین توزیع منابع اطلاعاتی عمل می کنند


کلمات دیگر: