1. the paramount sheikh in that remote desert
عالی مقام ترین شیخ در آن صحرای دور افتاده
2. In the garden at the back, Sheikh had organised a chemistry exhibition.
[ترجمه ترگمان]شیخ در پشت باغ یک نمایشگاه شیمی را ترتیب داده بود
[ترجمه گوگل]در باغ پشت، شیخ یک نمایشگاه شیمی را برگزار کرد
3. Mahmud was trying to strangle Sheikh.
[ترجمه ترگمان]محمود سعی داشت شیخ را خفه کند
[ترجمه گوگل]محمود سعی داشت شیخ را خفه کند
4. He was a religious sheikh and presided at the mosque the girl's father attended.
[ترجمه ترگمان]او یک شیخ مذهبی بود و سرپرستی مسجدی را برعهده داشت که پدر آن دختر در آن شرکت داشت
[ترجمه گوگل]او شیخ مذهبی بود و در مسجد مشغول به حضور پدر پدرش بود
5. There the young Sheikh would swim back and forth, back and forth, in a controlled frenzy.
[ترجمه ترگمان]در آنجا شیخ جوان با عصبانیت کنترل شده و عقب و عقب شنا می کرد
[ترجمه گوگل]وجود دارد شیخ جوان به عقب و جلو، عقب و جلو، در یک دیوانه کنترل شده است
6. A sheikh was summoned and with his authority and before a vast concourse of onlookers the tomb was reopened.
[ترجمه ترگمان]یکی از شیوخ با قدرت خود احضار شد و قبل از جمع کثیری از تماشاچیان، مقبره مجددا باز شد
[ترجمه گوگل]یک شیخ احضار شد و با اقتدار او و قبل از کنفرانس وسیع تماشاچیان، آرامگاه باز شد
7. The Sheikh motioned us to sit down, left his men outside, and picked up the phone on the table.
[ترجمه ترگمان]شیخ به ما اشاره کرد که بنشینیم، مردانش را بیرون گذاشت و گوشی را برداشت
[ترجمه گوگل]شیخ ما را مجبور به نشستن کرد، مردان خود را خارج از منزل بیرون آورد و تلفن را بر روی میز گذاشت
8. The Sheikh Osman sat on, relaxed now.
[ترجمه ترگمان]شیخ عثمان هم اکنون آرام نشسته بود
[ترجمه گوگل]شیخ عثمان نشسته و اکنون آرام شده است
9. For Sharm el Sheikh is a boom town.
[ترجمه ترگمان]زیرا شرم الشیخ شهر رونق است
[ترجمه گوگل]برای شرم الشیخ شهر رونق است
10. Looking after Sheikh al Hassan's bloodstock interests.
[ترجمه ترگمان]به دنبال منافع bloodstock شیخ حسن است
[ترجمه گوگل]به دنبال منافع خونریزی شیخ حسن است
11. Many around Sharm el Sheikh are already above that threshold.
[ترجمه ترگمان]بسیاری در اطراف شرم الشیخ در حال حاضر بالای این آستانه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اطراف شرم الشیخ در حال حاضر بالاتر از این آستانه هستند
12. Raimondo, the designer, was frantic; an oil-rich sheikh was coming in for a private showing with his wives.
[ترجمه ترگمان]Raimondo، طراح، عصبانی بود؛ یک شیخ ثروتمند نفت خیز برای یک نمایش خصوصی با همسران خود به آنجا می آمد
[ترجمه گوگل]ریموندو، طراح، کینه توز بود؛ یک شیخ غنی از روغن برای نشان دادن خصوصی با همسرش وارد شد
13. Religion reform Movement initiated by wahab sheikh is called the forerunner of Modern Islamic Renaissance movement.
[ترجمه ترگمان]جنبش اصلاح دین با وهاب شیخ، آغاز جنبش مدرن اسلامی خوانده می شود
[ترجمه گوگل]اصلاحات دینی جنبش آغاز شده توسط وهاب شیخ پیشرو جنبش رنسانس اسلامی مدرن است
14. Ahmed Omar Saeed Sheikh, Pearl's confessed kidnapper, was the front man in Nuss'1994 abduction, too.
[ترجمه ترگمان]احمد عمر سعید شیخ، پرل، به kidnapper اعتراف کرد و در آدم ربایی سال ۱۹۹۴ در front ۱۹۹۴ دستگیر شد
[ترجمه گوگل]احمد عمر سعید شیخ، ربایان اعتراف شده از مروارید، مردی بود که در سال 1994 به قتل رسید
15. Before and after treatment, GCS, FMA, Barthel and Sheikh were assessed and compared.
[ترجمه ترگمان]قبل و بعد از درمان، GCS، FMA، barthel و شیخ ارزیابی و مقایسه شدند
[ترجمه گوگل]قبل و بعد از درمان، GCS، FMA، بارتل و شیخ بررسی و مقایسه شد