کلمه جو
صفحه اصلی

expositor


معنی : مفسر، توضیح دهنده
معانی دیگر : بیانگر، شراح، برونگذار

انگلیسی به فارسی

توضیح‌دهنده


نمایش دهنده، توضیح دهنده، مفسر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: expositorial (adj.), expositorially (adv.)
• : تعریف: one who explains, presents, or demonstrates.
مشابه: exponent

- She was the expositor of a new theory of evolution.
[ترجمه ترگمان] او the نظریه جدید تکامل بود
[ترجمه گوگل] او نمایش دهنده یک نظریه جدید تکامل بود

• one who explains, one who interprets

مترادف و متضاد

مفسر (اسم)
commentator, exegete, expositor, expounder, scholiast

توضیح دهنده (اسم)
expositor, proponent

جملات نمونه

1. Consequently the complete criminal lawyer is no narrow expositor of black-letter legal rules and exhaustive conceptual analyses.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، یک وکیل مدافع کامل، expositor محدود از قواعد قانونی حرف سیاه و تحلیل های مفهومی جامع نیست
[ترجمه گوگل]در نتیجه، وکیل جنایی کامل هیچ آشکار کننده باریک از قوانین حقوقی سیاه و سفید و تجزیه و تحلیل مفهومی جامع نیست

2. Sometimes ingenious Bible expositors have led whole generations of clergy down obscure backwaters of scriptural exegesis.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، کتاب مقدس انجیل، تمام نسل های روحانی را به backwaters تاریک تفسیر کتاب مقدس کشانده است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات نمایشگرهای کتاب مقدس هوشمند، نسلهای مختلف روحانیون را به سوی حوادث ناگوار ناشی از تفسیر کتاب مقدس هدایت کرده اند

3. Jenny is a well - experienced expositor.
[ترجمه ترگمان]جنی یک expositor با تجربه خوب است
[ترجمه گوگل]جنی یک خبرنگار خوب است

4. Milnor is also known as a great expositor, whose books are low on abstruseness and high on simple, common-sense explanations.
[ترجمه ترگمان]milnor همچنین به عنوان a بزرگ شناخته می شود که کتاب هایش روی abstruseness و با توضیحات ساده و با عقل سلیم پایین است
[ترجمه گوگل]Milnor نیز به عنوان یک بازخورد عالی شناخته شده است، که در آن کتاب ها بر خلاف شفافیت و توضیحات ساده و عرفانی بسیار کم است

5. People gathered to hear the expositor in the gallery .
[ترجمه ترگمان]مردم برای شنیدن صدای expositor در راهرو جمع شدند
[ترجمه گوگل]مردم برای شنیدن خبرنگار در گالری، جمع شدند

6. The Bible is its own expositor. Scripture is to be compared with scripture.
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس expositor خودش است کتاب مقدس در مقایسه با کتاب مقدس است
[ترجمه گوگل]کتاب مقدس نمایش دهنده خود است کتاب مقدس باید با کتاب مقدس مقایسه شود

7. Friedrich von Hayek is the most eloquent expositor of the market as a process of discovery.
[ترجمه ترگمان]Friedrich Hayek the expositor از این بازار به عنوان فرآیند اکتشاف است
[ترجمه گوگل]فریدریش فون هاک، سخنران فیزیکدان بازار، به عنوان یک فرآیند کشف است

8. Ever since he was chancellor, Mr Brown has been an articulate expositor of ideas for a new global financial architecture.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که او رئیس این دانشگاه بوده است، آقای براون ایده روشنی از ایده هایی برای یک معماری مالی جهانی جدید بوده است
[ترجمه گوگل]آقای براون از زمانی که معاون او بود، بیانگر مفاهیم ایده برای معماری مالی جهانی بود

9. Among Biblical critics a tralatitious interpretation is one received by expositor from expositor.
[ترجمه ترگمان]در میان منتقدان کتاب مقدس، تفسیر tralatitious از سوی expositor از expositor گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در میان منتقدان کتاب مقدس، تفسیر ترالتیتی یکی از مصاحبه گران از خبرنگار است

10. Six years after, Issa, whom the Buddha had selected to spread his holy word, had become perfect expositor of the sacred writings.
[ترجمه ترگمان]شش سال پس از آن، عیسی که بودا او را برای انتشار کلام مقدس برگزیده بود، از نوشته های مقدس perfect شده بود
[ترجمه گوگل]شش سال بعد، عیسی، که بودا آن را برای گسترش سخن مقدس خود انتخاب کرده بود، به طور کامل نمایش دهنده مقالات مقدس بود

11. We want to follow the principle of making the Bible its own expositor.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم اصول ساخت انجیل را دنبال کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم اصل ایجاد کتاب مقدس را به عنوان نمایش دهنده خود دنبال کنیم


کلمات دیگر: