کلمه جو
صفحه اصلی

internationalism


معنی : احساسات بین المللی
معانی دیگر : (سیاست یا اصل و همکاری جهانی به سود همگان) جهانگرایی، عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل

انگلیسی به فارسی

عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل، احساسات بین المللی


بین المللی بودن، احساسات بین المللی، عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the principle or policy of international cooperation, esp. economic and governmental.

• policy of international cooperation
internationalism is the belief that countries should co-operate with one another and try to understand one another.

مترادف و متضاد

احساسات بین المللی (اسم)
internationalism

جملات نمونه

1. Dr. Norman Bethune impersonates the spirit of proletarian internationalism.
[ترجمه ترگمان]دکتر نورمن بتون، روح رنجبران internationalism را تقویت می کرد
[ترجمه گوگل]دکتر نورمن بیوتون روحیه انترناسیونالیسم پرولتری را جعل می کند

2. Gorbachev still identified internationalism as the policy which could deal most effectively with problems of this kind.
[ترجمه ترگمان]وی هنوز internationalism (internationalism)را به عنوان سیاستی که می توانست به طور موثر با مشکلات این نوع برخورد کند، شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]گورباچف ​​هنوز هم بین المللی را به عنوان سیاستی معرفی می کند که می تواند به طور موثر با مشکلات این نوع برخورد کند

3. So there is more on internationalism, on e-business and on small-scale ventures.
[ترجمه ترگمان]بنابراین موارد بیشتری در internationalism، تجارت الکترونیک و سرمایه گذاری در مقیاس کوچک وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین بین المللی بودن، تجارت الکترونیک و سرمایه گذاری های کوچک وجود دارد

4. In proposing a rupture between liberal internationalism and nationalist socialism, Hyndman and Blatchford were ahead of their time.
[ترجمه ترگمان]در پیشنهاد جدایی بین internationalism لیبرال و سوسیالیسم ملی، Hyndman و Blatchford از زمان خود جلوتر بودند
[ترجمه گوگل]هیدنمن و بلچفورد در پیشنهاد گسیختگی بین انترناسیونالیسم لیبرال و سوسیالیسم ناسیونالیستی پیشتر از زمان خود بودند

5. The rhetoric of internationalism faded like morning mist before the sun of reality.
[ترجمه ترگمان]The internationalism همچون مه صبحگاهی در برابر خورشید واقعیت محو شده بود
[ترجمه گوگل]سخنان انترناسیونالیسم مانند خورشید صبحگاهی قبل از خورشید واقعیت از بین رفت

6. Internationalism required that two thoroughly nationalistic and non-socialist movements be given complete support.
[ترجمه ترگمان]internationalism لازم است که دو جنبش کاملا ملی گرا و غیر سوسیالیستی از حمایت کامل برخوردار شوند
[ترجمه گوگل]بین المللی نیاز داشت که دو جنبش کاملا ناسیونالیستی و غیر سوسیالیستی حمایت کامل شود

7. Abstract internationalism had a strong role to play in rationalizing much more sinister forces than appeared in the rhetoric of Petrograd.
[ترجمه ترگمان]Abstract (internationalism)یک نقش قوی در منطقی کردن بیشتر نیروهای شیطانی داشت تا در بیان پتروگراد به نظر برسد
[ترجمه گوگل]انترناسیونالیسم کلاسیک نقش مهمی در اصلاح نیروهای بسیار شومتری ایفا کرد تا در لفاظی پتروگراد ظاهر شود

8. The agonized hand-wringing about internationalism and the finer points of world politics were thrust aside.
[ترجمه ترگمان]دست رنج آوری در بین internationalism و نکات ظریف سیاست جهانی کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]انقباض دست و پا چلفتی در مورد انترناسیونالیسم و ​​نقاط ضعف تر سیاست های جهانی، کنار گذاشته شد

9. Indeed, its appeal to internationalism may have conflicted with the ready nationalism of the audience.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، توسل به internationalism (internationalism)ممکن است با ناسیونالیسم آماده شنوندگان مغایرت داشته باشد
[ترجمه گوگل]در واقع، درخواست تجدید نظرش در مورد بین المللی بودن ممکن است با ملی گرایی مخاطب مخاطره آمیز باشد

10. It was the internationalism of the 1965 poetry reading, cultural, post-Beat, off-beat, and art-oriented.
[ترجمه ترگمان]It (internationalism)از شعر poetry سال ۱۹۶۵، فرهنگی، پست - بیت، ضرب و شتم، و هنر محور بود
[ترجمه گوگل]این انترناسیونالیسم خواندن شعر سال 1965، فرهنگی، پس از ضرب و شتم، ضرب و شتم و هنر گرا بود

11. The motive force for this enthusiasm is not internationalism or an overdose of brotherly love, but the size of the market.
[ترجمه ترگمان]نیروی محرک برای این شور، internationalism و یا بیش از حد عشق برادرانه نیست، بلکه اندازه بازار است
[ترجمه گوگل]نیروی حرکتی برای این شور و شوق انترناسیونالیسم یا مصرف بیش از حد از عشق برادرانه نیست، بلکه اندازه بازار است

12. Far from rejecting internationalism and retreating to isolationism, the Republicans were proposing to go beyond containment.
[ترجمه ترگمان]دور از رد internationalism ها و عقب نشینی به انزوا گرایی، جمهوری خواهان پیشنهاد کردند فراتر از مهار کردن بروند
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان به جای رد انترناسیونالیسم و ​​عقب نشینی به انزواطلبی، پیشنهاد دادند که فراتر از محاصره قرار گیرند

13. The likely dangers of traditional internationalism are starting to outweigh any plausible benefits.
[ترجمه ترگمان]خطرات احتمالی of سنتی، شروع به مهم تر از هر گونه منافع قابل قبولی است
[ترجمه گوگل]خطرات احتمالی انترناسیونالیسم سنتی شروع به جبران هر مزیت قابل اعتماد می کنند

14. A new internationalism had been born in football.
[ترجمه ترگمان]A جدید در فوتبال متولد شده بود
[ترجمه گوگل]یک بین المللی جدید در فوتبال به دنیا آمده است


کلمات دیگر: