کلمه جو
صفحه اصلی

toughie


معنی : ادم خشن، مسئله بغرنج
معانی دیگر : toughy : ادم خشن

انگلیسی به فارسی

( toughy =) آدم خشن، مسئله بغرنج


کج خلقی، مسئله بغرنج، ادم خشن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) one who is tough or aggressive.

(2) تعریف: something difficult to resolve or handle.

• person who is tough; something difficult; particularly difficult problem, difficult question

مترادف و متضاد

ادم خشن (اسم)
bargee, boor, toughie, toughy

مسئله بغرنج (اسم)
jeopardy, toughie, toughy

جملات نمونه

1. That last question was a real toughie.
[ترجمه ترگمان] سوال آخر، یه سوال خیلی سخت بود
[ترجمه گوگل]این آخرین سؤال سختگیر واقعی بود

2. This is a toughie and one that I've struggled with over the years.
[ترجمه ترگمان]این یکی خیلی سخته و من در طول سال ها با خودم مبارزه کردم
[ترجمه گوگل]این یک دشواری است که من در طول سالها با آن مبارزه کرده ام

3. That's a toughie, sir. If I had to name one thing, I'd have to say that stuff they call porridge we get for breakfast.
[ترجمه ترگمان]این یکی خیلی سخته، قربان اگه من مجبور بودم یه چیزی رو اسم ببرم، باید بگم که اون چیزایی که برای صبحانه خوردن تهیه می کنیم
[ترجمه گوگل]این سختی است، آقا اگر من مجبور به نام یک چیز، من باید بگویم چیزهایی که آنها را فرنی می نامند که ما برای صبحانه دریافت می کنید

4. A rough, violent person who engages in destructive actions: mug, roughneck, rowdy, ruffian, tough. Informal toughie. Slang hood, punk.
[ترجمه ترگمان]یک آدم خشن و خشن که در کاره ای مخرب خودش را درگیر می کند، یک لیوان بزرگ، roughneck، خشن، خشن و خشن آدم خشنی هستم کلاه آرگو، پانک
[ترجمه گوگل]یک فرد خشن و خشونت آمیز که در معرض اقدامات مخرب قرار می گیرد، خشونت آمیز، خشونت آمیز، خشونت آمیز، دشوار است دشوار غیر رسمی هود علامت دار، پانک

5. Gong Li, mainland China's first superstar actress, is a toughie.
[ترجمه ترگمان]گونگ لی، اولین ستاره بزرگ چین، a است
[ترجمه گوگل]گونگ لی، بازیگر برتر ستاره چینی سرزمین اصلی چین، دجله است

6. Brad Miller, for example, is a muscular, powerful player but at the same time, is far from being deemed a toughie by his peers.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال برد میلر یک بازیکن عضلانی و قدرتمند است اما در عین حال به عنوان یک بازیکن مستقل از همسالان خود تلقی می شود
[ترجمه گوگل]برای مثال، براد میلر یک بازیکن عضلانی و قدرتمند است، اما در عین حال، دور از همتایانش سختگیر نیست


کلمات دیگر: