کلمه جو
صفحه اصلی

freighter


معنی : مکاری، باری، بارکش، بار کننده
معانی دیگر : ارسال کننده ی کالا، (کالا) فرستنده، ترابر، کشتی یاترن باری، بار کننده کشتی

انگلیسی به فارسی

(کشتی یاترن) باری، بار کننده (کشتی)، بار، بارکش، مکاری


باربری، باری، بارکش، بار کننده، مکاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a ship for transporting goods.

(2) تعریف: one who ships or receives goods, or for whom such shipment is made; shipper.

• freight plane; cargo ship; shipper, cargo hauler
a freighter is a ship or aeroplane that is designed to carry goods.

مترادف و متضاد

مکاری (اسم)
cunning, craftiness, common carrier, muleteer, freighter

باری (اسم)
freighter

بارکش (اسم)
transport, truck, lorry, wagon, waggon, freighter, tractor

بار کننده (اسم)
freighter

جملات نمونه

1. to clear a freighter of cargo
کشتی بارکش را از بار تخلیه کردن

2. The freighter tied up at a small harbor.
[ترجمه ترگمان]کشتی به بندر کوچکی بسته شد
[ترجمه گوگل]باربری در یک بندر کوچک گره خورده است

3. This new freighter is near completion.
[ترجمه ترگمان]این کشتی جدید نزدیک تکمیل شدنه
[ترجمه گوگل]این کامیون جدید نزدیک به اتمام است

4. This heavy freighter is driven by two electric motors.
[ترجمه ترگمان]این کشتی سنگین بوسیله دو موتور الکتریکی رانده می شود
[ترجمه گوگل]این کامیون سنگین توسط دو موتور الکتریکی رانده می شود

5. This freighter can sail around the world without doing.
[ترجمه ترگمان]این کشتی می تواند بدون انجام دادن به دور دنیا حرکت کند
[ترجمه گوگل]این کامیون بدون انجام کار می تواند در سراسر جهان پرواز کند

6. The freighter carrying pig iron is cleaving through the water.
[ترجمه ترگمان]کشتی حمل بار آهن را از آب بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]آهن حمل آهنربا از طریق آب فرو می ریزد

7. The freighter was launched into water with a great splash.
[ترجمه ترگمان]بارکش با یک شلپ شلپ آب به درون آب پرتاب شد
[ترجمه گوگل]این کشتی با یک چلپ چپ به آب پرتاب شد

8. This freighter can carry a 50000-ton cargo direct to any port along the coast of the Pacific.
[ترجمه ترگمان]این بارکش قادر است محموله ای را به طور مستقیم به هر بندر در امتداد ساحل اقیانوس آرام حمل کند
[ترجمه گوگل]این کشتی می تواند بارهای 50000 تن را به طور مستقیم به هر بندر در امتداد ساحل اقیانوس آرام حمل کند

9. The freighter carries a few passengers in addition to its cargo.
[ترجمه ترگمان]بارکش چند مسافر را علاوه بر محموله خود حمل می کند
[ترجمه گوگل]کشتی باربری علاوه بر محموله خود، چند مسافر را نیز حمل می کند

10. The freighter is loading for Japan.
[ترجمه ترگمان]بارکش در حال بارگیری برای ژاپن است
[ترجمه گوگل]باربری برای ژاپن بارگیری می شود

11. The freighter was fuming thick black smoke and ready for departure.
[ترجمه ترگمان]کشتی از دود سیاه و غلیظ بیرون آمده بود و برای حرکت آماده بود
[ترجمه گوگل]کامیون دود سیاهی ضخیم و آماده برای خروج بود

12. The freighter was free of the harbour and was destined for Tokyo.
[ترجمه ترگمان]بارکش از بندرگاه آزاد شده بود و برای توکیو مقدر شده بود
[ترجمه گوگل]کامیون آزاد از بندر بود و برای توکیو تعیین شده بود

13. The freighter launched out,on a journey to the coast of Africa.
[ترجمه ترگمان]بارکش در سفری به ساحل افریقا روانه شد
[ترجمه گوگل]کشتی آزاد در سفر به ساحل آفریقا راه اندازی شد

14. The damaged freighter was taken in tow.
[ترجمه ترگمان]کشتی آسیب دیده رو به سمت یدک کش گرفته بودن
[ترجمه گوگل]کامیون آسیب دیده در دوچرخه سواری گرفته شد

15. The freighter steered out of Santiago Bay that evening.
[ترجمه ترگمان]کشتی باری که اون شب از \"سانتیاگو\" اومد بیرون
[ترجمه گوگل]این کشتی از شبانه بیرون از خلیج سانتیاهو فرود آمد


کلمات دیگر: