1. Both have a kind of totemic power in these skies and know and respect each other.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها دارای نوعی قدرت totemic در این آسمان هستند و یکدیگر را می شناسند و به یکدیگر احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]هر دوی اینها نوعی قدرت تتمی در این آسمان ها دارند و از یکدیگر آگاه و احترام می گذارند
2. INTRODUCTION: This is a totemic masterpiece with mystical concept.
[ترجمه ترگمان]مقدمه: این یک شاهکار totemic با مفهوم عرفانی است
[ترجمه گوگل]مقدمه این یک شاهکار تئاتیک با مفهوم عرفانی است
3. Chinese and Japanese heterogamous stories originate from totemic, in which the virtual sexual relationship between man and animals is one of its kernel contents.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]داستان های ناهمگونی چینی و ژاپنی از توتمی است که رابطه جنسی مجازی بین انسان و حیوانات یکی از محتویات هسته آن است
4. Xiaogang has an almost totemic significance.
[ترجمه ترگمان]Xiaogang تقریبا وابسته به totemic است
[ترجمه گوگل]Xiaogang تا به حال اهمیت تقریبا totemic
5. A year ago, the totemic pairing of China and India dominated the Western press.
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، جفت totemic چین و هند بر مطبوعات غربی تسلط داشتند
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، جفت شدن موقت چین و هند بر مطبوعات غرب غلبه کرد
6. Killing off FPTP quickly became a totemic goal for many Lib Dems, who are not enjoying coalition with the Tories.
[ترجمه ترگمان]کشتن off به سرعت به یک هدف totemic برای بسیاری از لیبرال دموکرات ها تبدیل شد که از ائتلاف با توری ها لذت نمی برند
[ترجمه گوگل]کشتن FPTP به سرعت برای بسیاری از دموکرات های لیبی، که از ائتلاف با Tories ها بهره مند نیستند، اهداف تئاتیکی بود
7. For shamans, since totemic casting is such a big part of who they are, it was natural to make that a part of their quest.
[ترجمه ترگمان]برای جادوگرها، چون ریخته گری totemic بخش بزرگی از کسانی است که هستند، طبیعی است که این بخشی از ماموریت آن ها باشد
[ترجمه گوگل]برای شامان، از آنجا که ریخته گری توتمی بخش بزرگی از آنهاست، طبیعی بود که بخشی از تلاش آنها را بسازیم
8. A totemic warrior who strikes foes with weapons imbued with elemental power.
[ترجمه ترگمان]یک جنگجوی totemic که با سلاح های پر شده از قدرت عنصری به دشمن حمله می کند
[ترجمه گوگل]یک جنگجو تتمی که دشمنان را با سلاح هایی که دارای قدرت عناصر هستند حمله می کند
9. A year ago, the totemic pairing of China the Western press.
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، جفت totemic از چین مطبوعات غربی بودند
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، جفت تیتانیوم چین مطبوعات غربی
10. How could the ultimate scientist have been seemingly hornswoggled by a totemic psuedoscience like alchemy, which in its commonest rendering is described as the desire to transform lead into gold?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان دانشمند نهایی را به ظاهر شبیه کیمیاگری به نظر آورد، که در عادی ترین جلوه های آن به عنوان تمایل به تبدیل سرب به طلا توصیف می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه دانشمند نهایی به نظر می رسید با یک علم پوسته پوسته پوسته پوسته مانند کیمیاگری، که در رایج ترین رندر آن به عنوان تمایل به تبدیل سرب به طلا توصیف شده است، دیده می شود؟
11. In Paul's narrative, the hero is theConstitution -- a totemic symbol representing the Founding Fathers.
[ترجمه ترگمان]در روایت پل، قهرمان theConstitution است - - نماد totemic که نماینده بنیانگذاران اصلی است
[ترجمه گوگل]در روایت پولس، قهرمان قانون اساسی است - نماد توتمی نماینده پدران بنیانگذار
12. This is the function that Claude Levi-Strauss shows us to be the truth of the totemic function, and which reduces its appearance—the primary classificatory function.
[ترجمه ترگمان]این تابعی است که کلود لوی - استراوس به ما نشان می دهد که حقیقت تابع totemic است و ظاهر آن - تابع classificatory اولیه را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این کارکردی است که کلود لووی اشتراوس نشان می دهد که ما حقیقت کارکرد تکتیکی است و این که ظاهر آن، عملکرد اولیه طبقه بندی، را کاهش می دهد
13. Effective democracy depends, above all, on the quality of the House of Commons. Electoral reform for the Commons has a totemic status among some of Britain's constitutional reformers.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی موثر بیشتر به کیفیت مجلس عوام بستگی دارد اصلاحات انتخاباتی برای مجلس عوام دارای جایگاه totemic در میان برخی از اصلاح طلبان مشروطه بریتانیا است
[ترجمه گوگل]دموکراسی مؤثر، بالاتر از همه، بر کیفیت مجلس عوام بستگی دارد اصلاحات انتخاباتی برای رایج در میان برخی از اصلاح طلبان قانون اساسی انگلیس، وضعیت تتمی دارد
14. Jack, or Edward, or Butterfly (he's called that because of a tattoo between his shoulder blades and also because of a more mysterious totemic connection to the insect) is a familiar enough movie type.
[ترجمه ترگمان]جک، یا ادوارد، یا پروانه (او به این دلیل گفته می شود که به خاطر یک خال کوبی میان دو شانه او و هم چنین به خاطر ارتباط totemic more با حشرات)یک نوع فیلم به اندازه کافی آشنا است
[ترجمه گوگل]جک، یا ادوارد، یا پروانه (او به دلیل خالکوبی بین تیغه های شانه اش و همچنین به دلیل یک اتصال تئاتمال مرموز به حشره، نامیده می شود) یک نوع فیلم به اندازه کافی آشنا است