کلمه جو
صفحه اصلی

luff


معنی : حرکت کشتی درجهت باد، قسمت جلو باد کشتی، حرکت لنگری جرثقیل، لنگر پیدا کردن، سرکشتی را در جهت بادگردانیدن
معانی دیگر : (کشتیرانی)، به سمت باد آمدن یا رفتن، در جهت باد قرار دادن یا گرفتن، پهلوی راست بادبان، جفت قرقره ی ناهمسان، (بازوی جرثقیل را) بالا یا پایین بردن، قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین، لنگر پیدا کردن جر ثقیل

انگلیسی به فارسی

قسمت جلو باد کشتی، حرکت کشتی درجهت باد، حرکت لنگری جرثقیل، قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین،سرکشتی را در جهت بادگردانیدن، لنگر پیدا کردن (جر ثقیل)


لاف، حرکت کشتی درجهت باد، قسمت جلو باد کشتی، حرکت لنگری جرثقیل، لنگر پیدا کردن، سرکشتی را در جهت بادگردانیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of sailing into the wind.

(2) تعریف: the forward edge of a fore-and-aft sail.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: luffs, luffing, luffed
(1) تعریف: to bring the bow of a vessel into the wind or close to the wind.

(2) تعریف: of a sail, to flutter or shake from losing wind or being set too close to the wind.

(3) تعریف: to lower or raise the jib of a crane.

• (nautical) forward edge of a sail; wide part near the bow of a boat
turn a ship toward the wind (nautical)

مترادف و متضاد

حرکت کشتی در جهت باد (اسم)
luff

قسمت جلو باد کشتی (اسم)
luff

حرکت لنگری جرثقیل (اسم)
luff

لنگر پیدا کردن (فعل)
luff

سرکشتی را در جهت باد گردانیدن (فعل)
luff

جملات نمونه

1. His stockman Philip Luff denied eleven similar offences.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Luff از گله چران او یازده جرم مشابه را رد کرد
[ترجمه گوگل]فیلیپ لوف، سهامدار خود، 11 یارانه نقض را رد کرد

2. However, Mr Luff, whose Commons committee studies the UK's energy market, said: Ofgem can't stand by and watch customers pay excessive prices.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای Luff، که کمیته مجلس عوام در مورد بازار انرژی انگلستان تحقیق می کند، گفت: شرکت کنندگان نمی توانند با پرداخت بهای بیش از حد توسط مشتریان بایستند و تماشا کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای لف، که کمیته رایزنی کمپانی بازار انرژی انگلیس را مطالعه می کند، گفت: 'Ofgem نمی تواند ایستاد و مشتریان را مجبور به پرداخت بیش از حد قیمت ها کند

3. Behind Luff has soccer association president after all the tribulus prosperous uneven standard support.
[ترجمه ترگمان]پشت سر Luff، رئیس اتحادیه فوتبال بعد از همه حمایت استاندارد uneven prosperous دارد
[ترجمه گوگل]پشت Luff رئیس جمهور انجمن فوتبال بعد از همه tribulus مساعد پشتیبانی ناهموار استاندارد است

4. Noun: The luff is the leading edge of a sail.
[ترجمه ترگمان]Noun: The لبه پیشرو یک بادبان است
[ترجمه گوگل]اسم: لبه لبه ی جلو یک بادبان است

5. By Christine Luff, About. com Guide April I was talking to a running friend recently about a half marathon she'd run.
[ترجمه ترگمان]نوشته کریستین Luff، درباره در ۸ آوریل من با یکی از دوستانم صحبت کردم که اخیرا در حدود نیمی از ماراتن شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]توسط کریستین لف، درباره کمپین راهنمای آوریل من اخیرا در مورد یک ماراتن نیمی که او می توانستم با یک دوست در حال اجرا صحبت کنم

6. Peter Luff MP, chairman of the Business and Enterprise Committee, said energy markets were "not working properly".
[ترجمه ترگمان]پیتر Luff، نماینده پارلمان، رئیس کمیته تجاری و بازرگانی گفت که بازارهای انرژی \"درست کار نمی کنند\"
[ترجمه گوگل]نماینده پیتر لوف، رئیس کمیته بازرگانی و سرمایه گذاری، گفت که بازارهای انرژی 'به درستی کار نمی کنند'

7. No heavy leading edge causing the kite to luff.
[ترجمه ترگمان]چیزی نمانده بود که بادبادک به طرف باد برود
[ترجمه گوگل]هیچ لبه ی سنگین ی که موجب خندیدن می شود

8. Peter Luff, the Tory head of an influential commons committee, said reforms to the legal system for investigating companies should be considered in the wake of the inquiry.
[ترجمه ترگمان]پیتر Luff، رئیس حزب محافظه کار مجلس عوام با نفوذ، گفت که اصلاحات در سیستم قانونی برای بررسی شرکت ها باید به دنبال تحقیق در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]پیتر لوف، رئیس کمیته نفوذ مشترک، گفت که اصلاحات در سیستم حقوقی برای تحقیق در مورد شرکت ها باید بر اساس تحقیق در نظر گرفته شود

9. On a mainsail, the luff attaches to the mast.
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ بادبان بزرگ به دکل نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]در یک mainsail، luff متصل به مشت است

10. Final Balac chose apologized to Luff, Fulinsi also indicated on Sunday, he still could be the German national sports team's member.
[ترجمه ترگمان]Balac نهایی به to، Fulinsi که در روز یکشنبه نیز اشاره کرد، گفت که او هنوز می تواند عضو تیم ملی ورزش آلمان باشد
[ترجمه گوگل]فالینسکی همچنین در روز یکشنبه اعلام کرد که هنوز هم می تواند عضو تیم ملی فوتبال آلمان باشد

11. The new SUP wave model features a soft luff panel which compliments these boards perfectly.
[ترجمه ترگمان]مدل موج جدید sup یک پنل نرم luff است که این صفحات را به طور کامل تعریف می کند
[ترجمه گوگل]مدل جدید SUP موج دارای یک پنل نرم لفاف است که به طور کامل این تابلوها را تکمیل می کند

12. “It's a national epidemic,” says Steven Luff, coauthor of Pure Eyes: A Man's Guide to Sexual Integrity and leader of the X3LA sexual-addiction recovery groups in Hollywood.
[ترجمه ترگمان]استیون Luff نویسنده کتاب چشمان محض: \" این یک بیماری همه گیر ملی است: راهنمای فردی در زمینه تمامیت جنسی و رهبر گروه بازیابی اعتیاد به اعتیاد به سکس در هالیوود
[ترجمه گوگل]استیون لوف، هماهنگ کننده چهره های خالص: راهنمای یک مرد برای یکپارچگی جنسی و رهبر گروه های بازیابی اعتیاد به مواد مخدر X3LA در هالیوود می گوید: 'این اپیدمی ملی است '

13. The luff of a head sail, or jib, attaches to the forestay.
[ترجمه ترگمان]یک بادبان بزرگ بادبان، یا بادبان بزرگ که به the منتهی می شود
[ترجمه گوگل]قدم زدن از یک سر یا بادکنکی، به چمن زنی متصل می شود

14. X3LA's Steven Luff says, "Sex is the perfect match for that. 'I matter right now.
[ترجمه ترگمان]استیون Luff از X۳LA می گوید: \" سکس بازی کاملی برای آن است من هم همین الان به این موضوع فکر می کنم
[ترجمه گوگل]استیون لوف، X3LA می گوید، 'جنسیت مناسب برای آن است من الان مهم هستم

15. Here it is seen on a private hire: Walter Luff is sitting at the back of the saloon.
[ترجمه ترگمان]در اینجا کسی را دیدند که در پشت میخانه نشسته بود
[ترجمه گوگل]در اینجا آن را در استخدام خصوصی دیده می شود: والتر لاف در پشت سالن نشسته است


کلمات دیگر: