کلمه جو
صفحه اصلی

rex


معنی : پادشاه
معانی دیگر : (با r کوچک هم می نویسند) پادشاه، شاه، اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

رکس، پادشاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (Latin) king.
مشابه: king

• king (latin)

مترادف و متضاد

پادشاه (اسم)
sovereign, king, monarch, shah, potentate, rex, sovran

جملات نمونه

1. Rex soon became an expert at opening the gate.
[ترجمه ترگمان]رکس به زودی به یک متخصص در باز کردن دروازه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]رکس به زودی متخصص افتتاح دروازه شد

2. Yesterday my husband removed the gate and Rex got so annoyed we have not seen him since.
[ترجمه ترگمان]دیروز شوهرم در رو باز کرد و رکس خیلی ناراحت شد که از اون موقع ندیده بودیمش
[ترجمه گوگل]دیروز شوهرم دروازه را برداشت و رکس خیلی ناراحت شد و ما او را از او دیده ایم

3. Rex spun around and kicked the gun from her hand.
[ترجمه ترگمان]رکس چرخی زد و تفنگ را از دستش بیرون زد
[ترجمه گوگل]رکس چرخانده و اسلحه را از دستش گرفت

4. Our dog Rex did all sorts of tricks. I cried when he died.
[ترجمه ترگمان] سگ ما \"رکس\" همه جور حقه بازی می کرد وقتی مرد گریه کردم
[ترجمه گوگل]سگ رکس ما انواع ترفندها را انجام داد من گریه کردم وقتی که درگذشت

5. Rex had no time for her dramatics, and left the room.
[ترجمه ترگمان]رکس \"وقتی برای نمایش her نداره\" و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]رکس هیچ زمانی برای نمایشنامه هایش نداشت و اتاق را ترک کرد

6. He intercuts scenes of Rex getting more and more desperate with scenes of the abductor with his family.
[ترجمه ترگمان]او صحنه هایی از رکس را مجسم می کند که بیشتر و بیشتر با صحنه هایی از سارق و خانواده اش ناامید می شود
[ترجمه گوگل]او بین صحنه های رکس از صحنه های ربوده شده با خانواده اش بیشتر و بیشتر ناامید شده است

7. Rex raised the alarm, and the entire crew rushed forward in the rain and darkness to try to limit the damage.
[ترجمه ترگمان]رکس the را بالا برد و تمام خدمه درون باران و تاریکی به جلو هجوم بردند تا آسیب را محدود کنند
[ترجمه گوگل]رکس زنگ هشدار را مطرح کرد و کل خدمه در باران و تاریکی به جلو رفت و تلاش کرد که آسیب را محدود کند

8. Rex, his watch companion, was still in the cockpit attending to the helm.
[ترجمه ترگمان]رکس، رفیق ساعتش هنوز در کابین خلبان بود
[ترجمه گوگل]رکس، همراه همسرش، هنوز در کابین خلبان حضور داشت

9. At the Rex Hotel restaurant in Saigon, two drinks and two Cokes cost $ 2
[ترجمه ترگمان]در رستوران \"رکس Hotel\" در سایگون، دو نوشیدنی و دو نوشابه، ۲ دلار هزینه داشت
[ترجمه گوگل]در رستوران Rex Hotel در سایگون، دو نوشیدنی و دو کوک هزینه 2 دلار می باشد

10. Rex rampant, I thought later in their guest room.
[ترجمه ترگمان]من بعدا در اتاق مهمان خود فکر کردم
[ترجمه گوگل]رکس شایع، بعدا در اتاق مهمانم فکر کردم

11. The Phoenix is for rockers, the Rex for writers.
[ترجمه ترگمان]ققنوس برای راک نوازان، the برای نویسندگان است
[ترجمه گوگل]ققنوس برای rockers، Rex برای نویسندگان است

12. Rex finished up the work on the replacement sock valves.
[ترجمه ترگمان]رکس شروع به کار بر روی the جوراب تعویض می کند
[ترجمه گوگل]رکس کار را روی سوپاپ سوپاپ جایگزین کرد

13. It broke over Rex who gave a cry of satisfaction.
[ترجمه ترگمان]این موضوع بر سر رکس که فریاد شادی سر داد، شکست
[ترجمه گوگل]آن را بر رکس که رضایت گریست، شکست

14. Rex tapped at the keyboard and requested access to the menu.
[ترجمه ترگمان]رکس به صفحه کلید ضربه زد و درخواست دسترسی به منو را کرد
[ترجمه گوگل]رکس با صفحه کلید مکالمه کرد و درخواست دسترسی به منو را داد

George Rex

شاه جرج


پیشنهاد کاربران

پادشاه


برا خرگوش ها: دارای خزی مخملی
بیانگر یک نوع نژاد است ک معمولا خاکستری بوده و فرانسوی میباشند
خزی کرکین، نرم و مخمل مانند.


کلمات دیگر: