معنی : عودت، مراجعه
returning
معنی : عودت، مراجعه
انگلیسی به فارسی
عودت، مراجعه
انگلیسی به انگلیسی
• act of going back, act of coming back; act of sending back, act of giving back
going back, coming back; recurring, repeating
going back, coming back; recurring, repeating
مترادف و متضاد
عودت (اسم)
return, regress, coming back, returning
مراجعه (اسم)
reference, recourse, returning, resort, referral, remarrying a divorced woman
جملات نمونه
1. on returning to earth the satellite burned up
ماهواره در بازگشت به زمین به کلی سوخت.
2. there is no question of his ever returning
شکی نیست که هرگز باز نخواهد گشت.
3. Anyone returning the necklace will be handsomely rewarded.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که گردن بند رو پس بده خیلی هم پاداش می گیره
[ترجمه گوگل]هر کسی که گردنبند را باز می کند، به زیبایی پاداش می گیرد
[ترجمه گوگل]هر کسی که گردنبند را باز می کند، به زیبایی پاداش می گیرد
4. The Council has set out a timetable for returning to civilian rule.
[ترجمه ترگمان]این شورا یک برنامه زمانی برای بازگشت به قانون مدنی تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]شورا برنامه زمانی برای بازگشت به حکومت غیر نظامی تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]شورا برنامه زمانی برای بازگشت به حکومت غیر نظامی تعیین کرده است
5. She thought longingly of returning to Paris.
[ترجمه ترگمان]با حسرت به پاریس بازگشت
[ترجمه گوگل]او به آرزوی بازگشت به پاریس فکر کرد
[ترجمه گوگل]او به آرزوی بازگشت به پاریس فکر کرد
6. Thank you for returning my call.
[ترجمه ترگمان] ممنون که باه ام تماس گرفتی
[ترجمه گوگل]ممنون از تماس من
[ترجمه گوگل]ممنون از تماس من
7. The tragedy happened as they were returning home from a night out.
[ترجمه ترگمان]تراژدی آن طور که از یک شب به خانه بازمی گشت، اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]این فاجعه اتفاق افتاد که آنها از یک شب به خانه برگشتند
[ترجمه گوگل]این فاجعه اتفاق افتاد که آنها از یک شب به خانه برگشتند
8. After returning from France, he joined the army.
[ترجمه ترگمان]پس از بازگشت از فرانسه به ارتش پیوست
[ترجمه گوگل]پس از بازگشت از فرانسه، او به ارتش پیوست
[ترجمه گوگل]پس از بازگشت از فرانسه، او به ارتش پیوست
9. She's returning to Australia tomorrow after six months in Europe.
[ترجمه ترگمان]او فردا پس از شش ماه در اروپا به استرالیا باز می گردد
[ترجمه گوگل]او پس از شش ماه در اروپا فردا به استرالیا بازگشت
[ترجمه گوگل]او پس از شش ماه در اروپا فردا به استرالیا بازگشت
10. When returning, he discovered the room in disorder.
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشت، اتاق را درهم و برهم کشف کرد
[ترجمه گوگل]وقتی برگشت، اتاق را در اختلال کشف کرد
[ترجمه گوگل]وقتی برگشت، اتاق را در اختلال کشف کرد
11. He left the room, returning after a short interval with a message.
[ترجمه ترگمان]او اتاق را ترک کرد و پس از یک وقفه کوتاه با یک پیغام بازگشت
[ترجمه گوگل]او اتاق را ترک کرد و بعد از یک فاصله کوتاه با پیام برگشت
[ترجمه گوگل]او اتاق را ترک کرد و بعد از یک فاصله کوتاه با پیام برگشت
12. There is nothing like returning to a place that remains unchanged to find the ways in which you yourself have altered. Nelson Mandela
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مثل بازگشت به جایی وجود ندارد که بدون تغییر باقی بماند تا راه هایی را که خودتان تغییر کرده اید پیدا کنید نلسون ماندلا
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مثل بازگشت به مکانی است که بدون تغییر باقی می ماند تا راه هایی را که شما خودتان تغییر داده اید پیدا کنید نلسون ماندلا
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مثل بازگشت به مکانی است که بدون تغییر باقی می ماند تا راه هایی را که شما خودتان تغییر داده اید پیدا کنید نلسون ماندلا
13. Some students returning to the country may face political persecution.
[ترجمه ترگمان]برخی دانشجویانی که به کشور باز می گردند ممکن است با آزار و اذیت سیاسی مواجه شوند
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزانی که به کشور باز می گردند ممکن است آزار و اذیت سیاسی را تجربه کنند
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزانی که به کشور باز می گردند ممکن است آزار و اذیت سیاسی را تجربه کنند
14. She is hopeful of returning to work soon.
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است بزودی به سر کار برگردد
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که به زودی به کار بازگردد
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که به زودی به کار بازگردد
15. We understand that you'll be returning next year.
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که سال دیگه بر می گردی
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که سال آینده باز خواهد گشت
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که سال آینده باز خواهد گشت
پیشنهاد کاربران
بازگردانی
در حال برگشت
کلمات دیگر: